جو وایتالی می‌گويد: 📚 «من مداد را کنار کتابم گذاشته بودم و هر بار پاک‌کن آن را روی کتاب می‌زدم. شاید این دیوانگی به نظر برسد، اما این یک تلنگر روانی بود، برای پاک‌کردنِ هر آنچه خاطره که پیرامون کتاب داشتم.» ☘یعنی هر عامل محدود‌کننده‌ای که در ذهن خودش و یا در ذهن کل بود و مانع فروشِ خوب کتاب را می‌گرفت، به این روش پاک می‌کرد. 📚 «به همین سادگی! به زودی کتاب، به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌هایم تبدیل شد و برای مدت چهار روز، این جایگاه را حفظ کرد. شرکت‌های بزرگ، هزاران نسخه از آن را خریدند. فروشگاه‌های والمارت، قفسه‌هایشان را با آن پُر کردند و مجله‌ی روز زن، آن را به عنوان کتابی موفق معرفی کرد.» 🔹خوشا به حالِ ساده‌لوحان، 👈که باورهایشان به سادگی عملی می‌شود. 👈یعنی باور می‌کند که وقتی من با مداد بر روی کتاب می‌زنم، پاک می‌شود و در فروشِ کتاب گشایش می‌افتد! ☘باز دوباره در صفحه‌ی 235، به دکتر هولن می‌گوید که روش دیگری را برای پاک‌سازی، بگو! و دکتر هولن می‌گوید: 📚 «در ذهنت، کتابی را در لیوانی از آب که در آن میوه ریخته، فرو ببر! می‌دانم که احمقانه به‌نظر می‌رسد، اما تو در ذهنت کتاب را در آب فرو کن و تاریخ آن روز را یادداشت کن، ببین چه اتفاقی می‌افتد؟»