🔷پس برای اینکه ظرفیت مغزمان افزایش پیدا کند، دنبال راه‌حل‌های فست‌فودی نباشید. 🌱مثلاً می‌گویند "یک راه‌حلی است که شما سریع زبان را یاد می‌گیرید"، 👈اینها فایده ندارد باید به مغزتان فشار بیاورید. ❓چطور وقتی در باشگاه می‌خواهید عضله بیاورید به عضله‌تان فشار می‌آورید؟ 👈باید به مغزتان هم فشار بیاورید. 🌱الآن من چندتا مثال می‌زنم تا به مغزتان فشار بیاورم تا ببینیم چطور می‌شود از مغز کار کشید. 🌱حرف انگلیسی (D) را نود درجه در جهت پادساعتگرد بچرخانید و حرف (J) را زیر آن قرار دهید چه شکلی تشکیل شد؟ بله یک چتر به وجود آمد. ❓چرا این را گفتم؟ 👈چون آمادگی یک تصویرسازی ذهنی را نداشتید پس یک‌دفعه شوک شدید و فشار آمد. 🌱یک مثال دیگر که این مثال آموزشی است و می‌خواهم به شما یاد دهم که چطور به خاطر بسپارید. 🌱یک لیست خرید دارید، ده وسیله که امروز قرار است بخرید را روی یک کاغذ نوشتید و می‌خواهید که بعد از خرید، آنها را تیک بزنید. یک لیست خرید ده‌تایی به شما می‌دهم شما می‌خواهید با تصویرسازی ذهنی بدون نیاز به کاغذ و قلم اینها را حفظ کنید که وقتی در فروشگاه رفتید به یاد بیاورید. 🌱فرض کنید می‌خواهیم به سوپر مارکت برویم و ده قلم جنس خرید کنیم. 🌱مثلاً می‌گوییم که شیرموز می‌خواهیم بخوریم؛ پس موز، شیر می‌خواهیم، چایی‌ هم تمام شده... مثلاً یک دفتر یادداشت هم می‌خواهیم خریداری کنیم. یک مقداری هویج و نخود فرهنگی هم می‌خواهیم. 👈خب این چند مورد را من کنار هم می‌چینم و ببینیم چه رابطه‌ی معنایی بین اینها می‌توانیم برقرار کنیم. 🌱یک لحظه در ذهن‌تان یک مهمانی را تصور کنید که قیافه‌ی کاریکاتوری یا کارتونی این وسیله‌ها که بیان شد، کنار هم قرار دارد. می‌گوید "ترتیب آن برایم مهم است" چون ترتیب مهم است به ترتیب می‌چینیم. 👈یک موز نشسته، کنارش یک شیر سفید، حالا شیر را می‌توانیم در یک قالب پاکت سفید یا یک آدم خیلی سفید تصور کنید که همین‌طور به شیر پوزخند می‌زند؛ یعنی می‌گوید که به "زودی درون من خُرد و حل می‌شوی." 👈حتی می‌توانید در ذهن‌تان یک داستان از رابطه‌ی زیبای شیر و موز تصور کنید. 🌱پس اینجا اول موز و بعد شیر نشسته بود و شیر به موز چپ‌چپ نگاه می‌کرد، بعد کنار آنها یک لیوان چایی نشسته و با حسرت به شیر نگاه می‌کند که چقدر مثلاً من زحمت کشیدم آفتاب خوردم پوستم سوخته است و تو در شادی و لذت بودی، پوست تو سفید است و با دقت به شیر نگاه می‌کند. 👈شما اصلاً رابطه‌ی طنز را از یاد نمی‌برید. 🌱بعد از چایی، مثلاً دفتر است. 👈حالا یک رابطه‌ای بین دفتر و چایی می‌خواهیم برقرار کنیم. 👈دفتر همین‌طور نگران است که این چایی روی صفحات من نریزد و من را کثیف کند، پس همین‌طور خودش را از چایی فاصله می‌دهد. 🌱این‌طرف کنار دفتر هویج است. 👈هویج دوباره به دفتر نگاه می‌کند و احساس می‌کند که من مثل یک قلم هستم می‌توانم در این دفتر اشعارم را بنویسم. ☘️پس ما همین‌طور به تک‌تک وسایلی که می‌خواهیم بخریم، هویتی بخشیدیم و هویت کارتونی یا طنز آن را نشان دادیم. ☘️کسانی‌ که دوست دارند طنز آن قوی‌تر باشد؛ می‌توانند با شوخی‌های جنسی اینها را به هم ربط دهند. 🌱مثلاً نخود فرنگی است، همین‌طور یک نگاه جنسیتی به هویج دارد. ☘️بعد خودبه‌خود آن لحظه‌ای که در فروشگاه، یادتان رفت که کدام اول بود، سرنخ را که پیدا کردید تا آخر قصه برای شما تداعی می‌شود. ☘️پس اینطور هم تصویر سازی ذهنی شما درست می‌شود و هم حافظه‌ی شما قدرتمند شده است و بدون اینکه بخواهید چیزی را حفظ کنید یک لیست بلند بالا را توانستید به هم پیوند دهید. ☘️روزهای اول کمی سخت است. https://eitaa.com/noorveshghelahi