چند روز پیش مجبور شدم برای رسیدگی به پرونده مالیاتی شرکت به اداره مالیات برم. راستش در این حدود 15 سال اولین باری بود که تنهایی برای جلسه رفته بودم و همیشه یا با مدیر مالی همراه بودم یا ایشان تنها رفته بودند. حدود 4 ساعت آنجا بودم و کلی نگاهم به مالیات و بچه های مالیاتی تغییر کرد. کمی با ممیزمون خودمونی صحبت کردیم و جمله ای گفت که دلم براش سوخت. گفت اینطوری کار می‌کنیم و آخرش هم برامون حرف در میارن. تا ساعت 15 شاهد بودم که سخت کار می‌کردند و البته نوع کارشان اینطوری است که باید دقت زیادی برای محاسبه و بررسی همه موارد موضوع حسابها داشته باشند. کارکنان با هم بسیار مودب و متین صحبت می کردند و این یعنی سازمان از یک سطح بلوغ خاصی برخوردار است. با اینکه بعضا مدیرانشان (سرممیزهای داخل سالن) جوان‌تر هم بودند، ولی نوع ارتباط با مدیرانشان خیلی پخته و رسمی و دلچسب بود. رضایت ارباب رجوع‌ها رو میدیدم و کارها به صورت روتین طی می‌شد. در یک مرحله خودم مدارکم ناقص بود، ازم خواستند که کامل کنم و بعدا بیاورم. حتما می‌دانید که متاسفانه ناله هایی که ما از ادارات دولتی می‌کنیم بدین دلیل است که خودمان کار را ناقص انجام داده‌ایم و ادعاهایی که می‌کنیم مستند نیستند و توقع داریم که صرفا حرفها را قبول کنند! و الحق اگر ما هم جای آنها بودیم قبول نمی کردیم. خلاصه کلی دیدم را تغییر دادند و حیف بود این را ننویسم. تقریبا مطمئن هستم به این راحتی ما را پیدا نمی کنند (برای دفاع شرکت دیگری به غیر از نورا رفته بودم) آدرس اداره را هم بدهم تا شاید به گوششان برسد. ✅ تهران،خ قائم مقام فراهانی،خ دهم ✅ @Nuracashflow