کار اداری، ارتباط مستقیم با توسعه‌ی اقتصادی دارد. اگر شما طرح‌های اقتصادی را به دست یک مجموعه‌ی دیوان‌سالاریِ غلط و معوج و عاری از وجدان کار و عاری از سواد و آگاهی از کیفیت کار بدهید، آن را ضایع خواهد کرد و این طرح را به ثمر نخواهد رساند. ما چگونه می‌توانیم آگاهی و وجدان کار را در این مجموعه‌ی اداری خودمان که هیکل حجیم دیوانی ما را تشکیل می‌دهد تزریق بکنیم؟ یا چگونه می‌توانیم در زمینه‌ی تولید و ساخت و ایجاد محیط‌های کارگاهی پُرتلاش در کارخانجات ...اتقان و سلامت کار و استحکام و سنگ تمام گذاشتن برای تولید را به کارگر تزریق کنیم، که وقتی اتومبیل ما از کارخانه بیرون می‌آید، بعد از یک ماه مثلًا درِ آن لقلق نکند، یا فلان پیچش باز نشود؛ در حالی که تولید فلان نقطه‌ی دیگر دنیا، اینطور نیست؟ یا چه کار کنیم که این فرد از کار در نرود؛ در حالی که دیگران به کار شوق دارند و بیشتر سعی می‌کنند کار کنند؟ ما چگونه می‌توانیم روح کار، جدیت در کار، وجدان کار، پیگیری کار و سلامت کار را در طرح‌های توسعه‌ی اقتصادی خودمان در نظر بگیریم؛ بدون اینکه فرهنگ عمومی جامعه را بالا ببریم و فرهنگ کار و وجدان کار و معلومات مربوط به کار را به آنها تزریق کنیم؟ پس، می‌بینید که به فرهنگ برگشت. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری