✨
#اندر_حکایات_دُکّان_زرگری
این قسمت ؛مکتبخانه🏛
آورده اند روزی شیخ زرگرباشی بر بالای نردبان رفته و به جِدّیت بر تعویض کتیبه ی حُجره همّت گماشتی و زیر لب "یار دبستانیِ من ... " زمزمه میکرد.😳😙
اهل محل به گمان اینکه شیخ قصد ترمیم و زیباسازی دارد وی را خداقوت و خسته نباشید میگفتند.👏✋
کار که به سرانجام رسید همگان با تحیّر از شیخ جویا شدند که این دیگر چیست یا شیخ!؟😳🧐
شیخ در حالی که با دست جامه از گرد و خاک می تکاند😶🌫 گلویی صاف کرد، ژست اساتید بگرفت و گفت؛🥸
سلام عزیزان جان! لطفا سکوت را رعایت فرموده🤫 بفرمایید بنشینید🙂 خوش آمدید😐
ای هنرآموزان عزیز! 😀
ای اهالی محل!😃
ای گنج یاب های محترم!😁
ای زرگران بالقوه!😆
ای آیندگان صنف!😅
از حجره گُشا (ساعت شروع کاسبی) تا حجره بند(ساعت پایان کاسبی) از بس به شما توضیح دادم؛
اجرت چیست؟ 😕
کارمزد چیست؟🙁
مالیات زر چگونه حساب میشود؟☹️
اگر بفروشیم چقدر ضرر می کنیم؟😣
چگونه باید محک کرد؟😫
فرق زر سفید و زرد چیست؟🥺
آیا این زر است؟ازکجا دانستی؟😩
و هزاران سوال دیگر😭
احساس میکنم استاد زرگری هستم نه شیخ زرگرباشی!👨🏫 و اینجا مکتب خانه و دارالفنون زرگریست نه دکان! 🏛
تاجایی که مورد داشتم زباله گرد بوده آنقدر پرسید کیمیاگر شد🤣
از این روی کتیبه سر در دکان را تعویض نمودم شاید از شهریه مکتبخانه امرار معاش نمایم🤷
زر که نمیفروشم فقط شما را فن زرگری می آموزم😂
ثبت نام ترم پاییز هم از همین امروز آغاز میشود😂 آزمون ورودی هم نداریم👌👨🎓
#حسن_نجاری | عضو شوید👇:
@Ofogh_gold