🌹 🔸عمری به تمنایت با یاد قدم‌هایت 🔻غلامرضا سازگار زین کوتهی عمر و زین غیبت طولانی عمری به تمنایت با یاد قدم‌هایت از پارۀ دل کردم پیوسته گل افشانی گردیده سیه روزم می‌سازم و می‌سوزم دارم به جگر پنهان صد شعلۀ پنهانی با روی تو در پاییز گیتی‌ست چو فروردین بی‌تو همه جا زندان مردم همه زندانی یا آن که نهان استی خورشید جهان استی دل می‌بری از عالم با چهرۀ نورانی با چشم خیال خود تا یاد رخت کردم عالم همه جا شد روز حتی شب ظلمانی تنها نه همین بلبل در وصف تو می‌خواند گل‌ها همه گردیدند مشغول غزلخوانی ای جانِ جهان‌پرور ای عبد خدا منظر بازآی و خدایی کن در کسوت انسانی بازآ و مداوا کن پیشانی جدت را خون پاک کن ای مولا زآن صورت و پیشانی «میثم!» همه شب باید کوشی به دعا، شاید 📢کانال رسمی هفته‌نامه افق حوزه 🔰https://eitaa.com/joinchat/2004287493Cf5efeeb593