🔰 جایگاه طلبگی و تعلیق تاریخی ☀️ «وجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ» یس:20 ⭕️ شاید این روزها دغدغه انگیزه و چالش های علمی و معنوی در محیط حوزه های علمیه، زیاد به گوش ما رسیده باشد. بی تفاوتی جمعی از طلاب به درس یا دلزدگی و اضطراب درباره آینده برای کسی که روزانه با امور طلاب درگیر باشد امری مشهود است. این امر مشهود اما به معمایی تبدیل شده است. مساله چیست؟ آیا مسئله مشکلات مالی است؟ کتابهای قدیمی است؟ به روز نشدن نظامات آموزشی است؟ مسائل سیاسی است؟ کم شدن معنویت است ؟ .... ⭕️ آنچه پس از مدتها تامل نسبت به صحنه و گفتگو با ده ها طلبه ی درگیر با این مسئله به ذهن می رسد این است که مشکل در حقیقت هیچکدام از این موارد نیست. همه این مسائل در برهه های مختلف وجود داشته ولی چنین چالشی را تولید نمی کرده است. به نظر می رسد امروز مساله اصلی یک طلبه «هویت» است. او کیست؟ چه کار می کند؟ قرار است چه گرهی را باز کند؟ چه خدمتی به مسیر تاریخی دین ارائه نماید؟ با نبود او چه خللی در حرکت اجتماعی رخ می دهد؟ با بودن او جامعه به چه نقطه ای می تواند برسد؟ با بودن او جهان به چه نقطه ای می تواند برسد؟ ⭕️ نکته جالب اینکه به نظر نمی رسد در هیچ دوره تاریخی از زمان مرحوم کلینی و صدوق تا زمان ابن ادریس و محقق حلی و تا زمان محقق کرکی و میرداماد و صدرا رحمه الله علیهم اجمعین چنین مطلبی اساسا ظهور کرده باشد یا محل سوال قرار گرفته باشد. بلکه این هویتِ عصری برای ایشان ثابت و روشن بوده است. ⭕️ پاسخ این سوال البته هرگز بحث های صرف انسان شناختی نیست (گرچه این می تواند از مبادی پاسخ باشد.) به نظر می رسد طلبه یا نماینده یا معلم دین، امروز در یک وضعیت تعلیق به سر می برد. این تعلیق یک حالت رهاشدگی برای او نسبتِ به عصر خود ایجاد کرده است. یعنی به بیان ساده طلبه یا کلیت حوزه، «معاصر» دوره خود نیست. آن قدر تحولات فکری و فرهنگی در عالم گسترده شده است که دیگر نمی توان با تکیه بر انباشت دانشی گذشته و بدون یک فرآیند پیچیده ی فرآوری نسبت روشنی با عالم برقرار کرد. فرض کنید شما نسّاخ و کاتب هستید و امر استنساخ کتاب بر عهده شماست، پس از صنعت چاپ چه بلایی بر سر هویت اجتماعی و اقتصادی و ... شما می آید؟ تحولات سریع عالم نیاز مردمان را تغییر داده و دیگر تقاضایی برای عرضه شما وجود ندارد و این آغاز بحران هویت است. ⭕️ مساله اساسی شاید همین باشد یعنی تحولات عمیق و سریع بشر راه را بر آنچه به صورت سنتی از دین فهم و بیان می شده به شدت تنگ کرده است. ⭕️ جالب اینکه همه این بحران در زمانی رقم می خورد که ظاهرا نیاز به معنویت و عنصری معنا بخش به زندگی برای بشر روز افزون می شود. این مساله در زمانه ای محقق شده که به نام دین و از دل نهادِ حوزه یکی از بزرگترین انقلاب های تاریخ معاصر رقم خورده است و ایده ای فرا منطقه ای و فرا ملیتی از آن برای عموم انسان ها بر آمده است. پس چگونه می توان این پارادوکس را حل کرد؟ چگونه می توان «هم عصر» با زمانه شد؟ چگونه می توان از تراث جدا نشد؟ آیا راه حلی وجود دارد؟ ان شاء الله نکاتی در ادامه خواهد آمد ... مطالعه ضروری: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21451 🖊 سید محمد هاشمی @ofoqemobin