💠بودنش برای ایمانمان کافی بود! 🔷ماه‌ها بود انگیزه‌ای برای یادداشت نویسی نداشتم، سرگرم کارهای شخصی و مطالعات و پژوهش بودن بیشتر وقتها بیشتر صرفه دارد تا سرک کشیدن به دنیای پرهیاهو و کم فایده؛ امّا گاهی بی آن که بخواهی ناچاری سفره دلت را بازکنی برای جماعتی که در دنیای تو زندگی نمی کنند. 🔷سالها است که با کتاب و نوشتن مانوسم، ولی خدا را شاهد می‌گیرم که همچنان بیش از هر آنچه خوانده ام صدای دلنشین «خدا شاهد است آقا»ی آیت الله ناصری برای شهادت به حقانیّت عالم غیب برای من کارساز بوده است... 🔷 مگر می‌شود سیزده ساله باشی و در طبقه همکف خانه ایشان در میان جمعیّت فشرده دوستدارانش، صدای بریده بریده او را هنگامی که نام حجت بن الحسن را می‌برد، شنیده باشی و قلبت به زبان نیامده باشد و یک یابن الحسن از عمق جا نگفته باشی، آری بغض گلوی مردی که صداقت از قامتش می بارید بالاتر از هر برهانی، تو را به صاحبت رهنمون می شد. 🔷سالها در «مسجد کمرزرین» ظهرهای رمضان محو کلامش می شدیم روزه مان رنگ نفسش را گرفته بود، امساکمان با بغض ایشان ترک می‌خورد و سحرها با این نوا که «خدایا ناصری آمده، پشیمان آمده، یک عمر اشتباه کرده حالا آمده» اشکهایمان روی گونه‌ها می غلطید. 🔷خداحافظ مردی که وجودت دلیل دل‌قرص بودنمان بود به آنچه خداگفته است.... 🔷خداحافظ ای حجت الاسلام واقعی، ای آیت الله حقیقی، چه بی‌پناه شده‌ایم در این روزگار پرتلاطم و چه فقیرند فرزندانمان در این دنیای تهی از حقیقت... 🔷چه دیده اند کسانی که تو را ندیدند! خداحافظ ای قدیمی ترین تصویر از زیباترین تجربه معنوی! ✍️میثم قاسمی 6شهریور1401 @tooshe_no