✳️ شاه متوهمی که تنها انقلاب ملت او را از خواب بیدار کرد ؛ سه نکته جالب در یک مصاحبه پهلوی! دیروز بیش از دو ساعت زمان صرف این کردم که مصاحبه شاه با «هفته‌نامه بیلیتز» چاپ هند در 31 خرداد 1350 را مطالعه و برای از آن استفاده کنم، نکات بسیار مهمی در این مصاحبه وجود داشت که تنها به سه بند این مصاحبه بسنده می کنم و می گذرم ، نخست آن که شاه می گوید در خلیج فارس مشکل اصلی بر سر بود که برای صلح آن را هم دادیم رفت، دوم آن که در پاسخ به سوالی درباره مخالفین خود می گوید: در ایران دلیلی برای مخالفت وجود نداد و سوم آن که برنامه آن چنان موفقیت آمیز بوده که کشورهای کمونیستی از ما راهنمایی خواسته اند! ⁉️ در خلیج فارس اختلاف اصلی ما بر سر بحرین بود. ما مدعی مالکیت این سرزمین بودیم، اما به خاطر منافع بزرگتر و دوستی با این سرزمین و سراسر منطقه خلیج فارس از آن گذشتیم. این فداکاری اکنون ثمرات نیکو به بار آورده و روابط بحرین با ایران هرگز بهتر از امروز نبوده است. ⁉️ البته ما از شنیدن صدای مخالف رویگردان نیستیم، ما به صف مخالف هم نیازمندیم، ما مخالفانی را که نیت سازندگی دارند تشویق می‌کنیم، ما در صف مخالف احزابی مانند مردم داریم، اما نکته جالب این است که در کشور ما امری برای مخالفت وجود ندارد. ⁉️برنامه اصلاحات ارضی در ایران به قدری با موفقیت قرین بوده است که حتی بعضی از کشورهای کمونیست نسبت به آنچه ما انجام داده‌ایم ابراز علاقه کرده‌اند. و سه نکته 1️⃣ شاه درباره بحرین از همان استدلال بهره می گیرد که این منطقه دختری بود که به سن ازدواج رسیده بود و شوهرش دادیم رفت! شاه مسئله جزایر سه گانه را پیش می کشد و می گوید ما از بحرین گذشتیم که این جزایر را به دست بیاوریم و در این باره سکوت نخواهیم کرد، مثل آن که کسی بگوید من کل خانه شما را می خواهم و شما بگوئید این بخش را بردارید و ما بقی را به ما واگذارید! کل این خانه متعلق به مردم ایران بوده نه بخشی از آن و شاه به چه اجازه و مشروعیتی خود را مجاز به هبه آن می دید مشخص نیست! 2️⃣ درباره وجود مخالف در کشور، شاه دچار توهمی بزرگ بود، توهمی که با سخنرانی 14 آبان 1357 او که گفت« من صدای انقلاب شما را شنیدم» شکست ولی نتیجه ای نبخشید، او به وجود احزاب دست سازی مانند «حزب مردم» اشاره می کند و می گوید این حزب در صف مخالف قرار دارد ولی 11 اسفند 1353 با تاسیس این مخالفت ظاهری و صوری را هم به زباله دان پهلوی حواله می دهد که دیگر کسی را یارای انتقاد فرمایشی هم نباشد! 3️⃣ شاه درباره نیز دچار توهم بود، اولین هدف اصلاحات ارضی این بود که دهقانان از زیر بار خوانین آزاد شده و به کشت و کار بپردازند و در نتیجه محصول زیاد شده و ایران از واردات مواد غذایی بی نیاز باشد ولی به ‌رغم تبلیغات پهلوی شیوه اشتباه اجرای این اصلاحات باعث شد درآمد بسیاری از خانوارهای روستایی کاهش یابد و آنها برای تأمین هزینه زندگی مجبور شوند به شهرها مهاجرت کنند؛ اصلاحات ارضی در عمل به‌جای اینکه به توسعه کشاورزی در کشور کمک کند ایران را به کشوری وابسته به واردات مواد غذایی تبدیل کرد. به دنبال اصلاحات ارضی، بخش زیادی از کشاورزان به امید یافتن شغل به شهرها مهاجرت کردند. در این زمان مهاجرت گسترده روستاییها به شهرها باعث شد سهم اشتغال کشاورزی در کل اشتغال کشور، از 56 درصد در سال 1335 به 46 درصد در سال 1345 سقوط کند. روند مهاجرت به شهرها در دهه 1340 به حدی بود که برای مثال سهم مهاجران به نسبت جمعیت شهر تهران به ۳۳ درصد رسید. این آمار نشان می‌دهد بخش زیادی از جمعیتی که تا پیش از این تولیدکننده و تأمین‌کننده محصولات کشاورزی بودند، در اواخر دهه 1340 به مصرف‌کننده مواد غذایی تبدیل شدند. این مسئله باعث شد ایران به واردکننده مواد غذایی از سایر کشورها تبدیل شود؛ برای مثال دولت هم‌زمان با اجرای اصلاحات ارضی مجبور شد 60 هزار تن گندم از شوروی، 25 هزار تن ذرت و چهارده‌هزار تن گندم از آمریکا وارد کند. آمارها نشان می‌دهد که بعد از اصلاحات ارضی، مدام سال‌به‌سال بر واردات محصولات کشاورزی افزوده شده است، برای نمونه، در سال 1351، ایران 13/7میلیارد ریال محصولات کشاورزی وارد کرد و این رقم در سال 1353 به 17/3 میلیارد ریال رسید. البته مصاحبه تفصیلی شاه در سال 1350 نکات فراوان دیگری نیز داشت که بررسی آن نیازمند وقت و زمان بیشتری است که به زمان دیگر وا می گذاریم، وقتی مقامات یک کشور در تحلیل شرایط جاری دچار توهم شوند انقلاب ملت روزی آنان را بیدار می کند که دیگر سودی نمی بخشد. rouzshomar.ir @oldnewspaper