توبه نامه احساس میکنم رئیس جمهور داریم، هر چه نگاه میکنم رئیس جمهور میبینم. احمد، رضا، علی، حسین، مرتضی، هادی، یاسر، همه ، همه تان، همه مان، رئیس جمهوریم. قربان قد و بالای سیدابراهیم بت شکن، که راه می‌رفت مسخره اش میکردند، دل می‌سوزاند مسخره اش میکردند، نماز می‌خواند مسخره اش میکردند، تصمیم می‌گرفت مسخره اش میکردند، شیب تورم را نصف میکرد، مسخره اش میکردند، رشد اقتصادی‌مان را در دنیا در رتبه دوم قرار میداد، مسخره اش میکردند، و من هیچ وقت از مسخره کردن او توسط اراذل مجازی اینقدر دلم نسوخت که از سکوت خودمان. حالا باید چه کنیم؟ بگذار مسخره شویم تا بفهمیم تاوان سکوت و بی مسوولیتی مان چقدر است. باید کاری کرد، هر چه هست وقت ناامیدی نیست، وقت برخاستن است. وقت توبه است. سید ابراهیم بت شکن قهاری بود، ما را شکست، بت قدرت طلبی و لجاجت و نادانیمان و دوقطبی سازی و فالوور جمع کردنهایمان را . بت زمین انداختن روی سیدعلی را. بت خباثتهایی که پنهانش کردیم زیر نام انقلابی گری. من هر چه چشم می‌اندازم یک صحنه میبینم آنهم صحنه ای که خدا جوری چیده که ما اصلاح شویم تا همه رئیس جمهور باشیم همه، کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته باشیم. باید برای حجاب و سبک زندگی زورچپان شده غربی خودمان فکری کنیم، باید برای خون اسماعیل هنیه خودمان فکری کنیم، باید برای انحراف جوانان مان، برای نفوذ اغتشاشچی ها خودمان فکری کنیم. تاوان سکوت را با مسوولیت و عزم باید پس داد نه ناامیدی و یاس و سکوت مجدد. راه همین است، شاید ارحم الراحمین از ظلم جمعیمان به سیدابراهیم بگذرد. ان الله مع الصابرین. @ali_mahdiyan