☘ (بخش چهارم) 🎀دو سه تا نکته هست در مورد باید ها و نباید های والد گری، من بهشون اشاره میکنم. ✅یکی از باید های والدگری یعنی باید هایی که پدر و مادر باید رعایت کنن خوش قول بودنشونه. مادر یا پدر با نباید قول بده یا اگر قول داد بااااااید اگر آسمون به زمین هم بیاد به قولش وفا کنه. اگر ما اینگونه عمل نکنیم بچه هامون اعتمادشون به ما رو از دست میدن و دیگه کلام ما براشون کلام آرام بخش و قابل اعتمادی نیست. ببینید قول ندیم و اگر جایی هست که میتونیم عمل کنیم قوول میدیم و بهش پایبند میشیم اساسی. مثل قولی که شما به شخص اول مملکت میخواید بدید. و اگر واقعا میبینیم که نمیتونیم میگیم "نه" قول نمیدیم. اگر واقعا دو دلیم، مثلا بچه ما میگه مامان قول میدی جمعه بریم پارک و ما واقعا نمیدونیم جمعه شاید مهمون بیاد شاید خودمون تو مود پارک رفتن نباشیم شاید مثلا هوا بارونی باشه و ... به بچمون صراحتا میگیم:" ببینم چطور میشه!" یعنی نه بهش قول میدم نه بهش قول نمیدم. یعنی بچمون رو براش این فضا رو مشخص میکنیم که بستگی داره به شرایط و بچه ی ما از همون اول هفته متوقع نمیشه. 💡💡💡 🎀زمانی که ما به بچه قول میدیم و اون بچه به حساب قول ما روزها رو سپری میکنه، قول های ما اگر کوچیک باشه حتی اگر قول یه بستنی خریدن ساده هم باشه باعث میشه که بچه های ما دل ببندن؛ امید ببندن به قول های ما اگر اون قول رو بدیم و عمل نکنیم حرف ما دیگه حجت نیست.❌❌❌ 🎀 ما بچمون نوجون میشه، جوون میشه؛ حتی تو لحظه های بحرانی که باهاش بحثمون میشه چون میدونه ما به خیلی از قول هامون عمل نکردیم نمیتونه به حرف ما اعتماد کنه و آروم بشه. اما زمانی که بچه ما از بچگی به قول هامون عمل کردیم و الان شده یه نوجون یه جوون و دچار بحران روحی شده، دچار بحران عاطفی شده، ما میریم کنارش میگیم که مامان جون نگران نباش، با هم درست میکنیم اوضاع رو، اصلا نگران نباش. وقتی که بچه این کلام رو از دهان من بشنوه آروم میشه. چون میبینه این مادر و این پدر تو تمام این 17 سال یکسره به قول هاشون عمل کردن☺️☺️☺️ 🎀 اشکالی هم نداره که ما قول ندیم. من شرایطشو ندارم که برای بچم اسکوتر بخرم؛ بهش میگم پسرم من به تو این قول و نمیدم باید ببینیم چی پیش میاد. بچه بله ممکنه یک روز هم دعوا کنه. خودشو بکوبه زمین. گریه کنه. ولی خوب کم کم یاد میگیره. خود من زمانی که بچه هام اوایل میگفتم نه این قول و نمیتونم بدم و زمانی که میگفتم اره قول میدم ک بهش پایبند بودم یا زمانی که میگفتم نمیدونم چطور میشه، واقعا بچه های من اذیت میشدن؛ اما الان زمانی که من بهشون میگم ببینم چطور میشه سریع کنار میان با این قضیه. این قصیه دیگه براشون هضم شده. ممکنه هفت هشت بار اول واقعا بچه های ما اعصابشون خورد بشه از اینکه چرا اون بله، اون قول رو از ما نمیگیرن ولی کم کم عادت میکنن. انسان به شدت به شرایط سریع عادت میکنه. پس روی قول هایی که به بچه هامون میدیم دقت و وسواس داشته باشیم. 🔑🔑🔑 🎀نکته ی دوم در مورد نباید های والدگریه. ببینید رابطه ی بین پدرها و فرزندها دست ماست. تنظیم این رابطه خیلی به منه مادر ربط داره. اگر پدر فرزندم با فرزندم ارتباط صمیمی نداره یا بچه ی من با پدرش ارتباط صمیمی نداره و به نوعی ازش میترسه، این رو من خیلی خوب میتونم مدیریت بکنم. به چه نحو؟ به این نحو که ریز ریز در کنار اینکه با همسرم صحبت میکنم و براش توضیح میدم بیام و چغولی های مثبت داشته باشم. ما مادرها به شدت چغولی هامون چغولی های منفیه. یعنی همین که پدر خانواده وارد خونه میشه ما شروع میکنیم میگیم: ❌ فلانی این کار رو کرد. ❌مریم این کارو کرد ❌علی اقا این کارو کرد. و گزارش کارها و خراب کاری کردن و ما میگیم. پدر تو اوج خستگی تشر میزنه و این رابطه بین بچه و پدرش مخدوش تر و تیره تر میشه. 😰😰😰 ادامه دارد (4) 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 《کانال مهارت های زندگی》👇 https://eitaa.com/joinchat/3427926198C9e95907bae