🔴مظلومیت علم بخش 2 در نقد و بررسی مقاله ای در نشریه سمات آنچه مسلم است در مقاله مجله سمات ــ که توسط مستشکل تنظیم گردیده ــ عبارات مرحوم میرزا تقطیع شده و حاوی بحث ‏امکان نمیباشد.‏ به نظر میرسد انگیزه اصلی این تقطیع، عدم تلقی معنای صحیح عبارت مرحوم میرزا باشد بر همگان واضح است که ایراد اشکال، متوقف بر فهم صحیح کلام گوینده است، لذا اشکالی که بر اساس فهم شخصی ایراد گردد، ‏ارزش علمی نداشته و زبان طعن مخالفین را میگشاید.‏ ‏*** اصطلاح امكان در فلسفه الف ) امكان ماهوي: اين امكان وصف ماهيت است (ماهیت ممکنه) ودر تعریف ماهیت هم گفته اند:‏ الماهیة من حيث هي ليست الا هي، لاموجودةً ولا معدومةً. ‏ ومنظور از امكان، لا اقتضائیت ماهیت نسبت به وجود وعدم میباشد. به عبارت دیگر ماهیت ممکنه، نسبت به وجود وعدم حالت ‏تساوی دارد. ‏ ماهیت ممکنه برای اینکه موجود شود، احتیاج به علتی دارد تا او را از حالت تساوی خارج کرده و وجود داشتن را برایش ‏ضروری کند وآن را واجب الوجود بالغیر نماید.‏ ماهيت دارای حيثيت نفسی است و از حيث ذاتش مخلوق ومحتاج نيست، لذا الماهية من حيث هي لا مخلوقة ولا خالقة، ‏ لا مجعولة ولا جاعلة. ‏ وفقط در موجود شدن نیاز به غير دارد ولی از حيث ذاتش ديگر نيازي ندارد. ‏ ب) امكان فقری: اين اصطلاح در ظرف پذيرش اصالت الوجود واعتباريت ماهيت واينكه ماهيات اعدام هستند مطرح ميشود، ‏ومنظور از آن اين است كه احتياج ونياز حيث ذات وجود باشد وديگر معنای آن تساوی طرفی الوجود والعدم نيست، زيرا حقيقت ‏اشياء وجود است وخود وجود تساوی وجود وعدم برايش بی معناست. ‏ اين امكان فقری كه در حكمت متعالية مطرح می شود همان فقر و ربط وجود است به وجودي كه ان وجود عين مربوط اليه وغني ‏است، ولی نهايتا هر دو وجود سنخ هم بوده و وحدت در وجود است. و در واقع فقر الشي الي نفسه می باشد. يعنی وجود ربطي با ‏وجود مربوط اليه، يك وجود است ( همان خداست العياذ بالله ) واين نياز وفقر در ذات وجود منافات با غنا ندارد زيرا اين فقر ‏الشي الي نفسه است نه الي غيره. ‏ خلاصه اینکه : ‏ چون فلاسفه صدرايی قائل به اصالة الوجود هستند، لذا امكان ماهوي را نمی پذیرند. ‏ زيرا امكان ماهوي يعنی حد وسط وجود و عدم. و بنابر نظر ملا صدرا كه همه اشياء وجود هستند ــ ذات اشياء وجود است ــ ‏برای وجود فرض اينكه حد وسط وجود وعدم باشد نمیتوان کرد، در نتیجه وجود، ديگر امكان ماهوي ندارد. ‏ اما امكان فقری يعنی وجودی كه عين فقر الي الواجب است. و چون وجود واحد است ويك سنخ است، لذا در واقع دو وجود ‏متباين در كار نيست ــ اصلا غیری نیست ــ كه يكي محتاج ديگری باشد. بلكه خودش به خودش محتاج وفقير است.‏ کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی @ostad_biabani