📃 گزیده جلسه | سلوک اجتماعی - جلسه ششم (قسمت اول) ▫️ششمین جلسه درس سلوک اجتماعی (فصل اول از معنویت دینی) چهارشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۲ برگزار شده است که خلاصه‌ای از مطالب ایراد شده توسط حضرت استاد یزدان‌پناه به شرح ذیل است؛ ✍️ ابتدا پیرامون جنایت رژیم صهیونیستی در حمله ددمنشانه به غزه نکاتی را عرض می‌کنم: - وقتی انقلاب پیروز شد، تیزهوشان سیاسی گفتند، آینده، متعلق به اسلام است، آن هم اسلام ناب محمدی صلی‌الله علیه‌و‌آله‌و‌سلم. - همان اوایلِ پس از انقلاب کیسینجر (وزیر امور خارجه وقت امریکا) گفت دیگر دعوای ما با شوروی نیست و مسئله ما اسلام است! - اگر پایه اسلامی ما محکم باشد و از منطق اصلی انقلاب دست نکشیم - که بحمدلله، رهبر انقلاب به خوبی مدیریت می کنند - نه تنها فتح فلسطین، بلکه باید منتظر فتح اروپا (در مرزهای عقیدتی) باشیم. - این ماجرای طوفان الاقصی، نه فقط وضعیت کل منطقه را تغییر خواهد داد، بلکه این حرکت یک حرکت جهانی است. - «و مکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین»؛ خدا بهتر مکر می کند. خدا کاری می‌کند که نقطه قوت دشمن، نقطه ضعفش شود. این سنت الهی را باید توضیح داد. ان تنصروا الله ینصرکم؛ ما خدا را یاری دهیم، بعد ببینیم خدا چه می کند! - در هشت سال دفاع مقدس، حضرت امام برکات می‌دید؛ شهید سلیمانی، آن موقع پرورش پیدا کرد. مکر الهی این‌گونه است که در بطن سختی، آینده راحتی و خوبی پدید می‌آورد. اما ادامه مباحث سلوک اجتماعی؛ ۱. یک توصیه باید حرف بشنویم؛ خیلی حرف بشنویم. بعضاً یک جوان یک نکته از نکات توحیدی را اگر بفهمد، خیلی از مسائلش حل می‌شود. یک منطق ناب، راهگشای زندگی‌اش خواهد شد. ۲. سازگاری سلوک با کنش اجتماعی - در جلسه قبل حول این بحث کردیم که آیا سلوک، با کنش اجتماعی سازگار است؟ در حد یک پاسخ کف، گفتیم که بله، سلوک با کنش اجتماعی سازگار است. و در حد پاسخ سقف، گفتیم که سلوک دینی، نهایتش و اوجش با کنش اجتماعی است. به تعبیر «عارفان مبارزه جو» که امام راحل می فرمایند، دقت کنیم! ۳. فوق آخرت - جلسه گذشته، مقدمه‌ای گفتیم، مقدمه‌مان، نیمی‌اش عرض شد و نیمی‌اش مانده است. گفتیم که معنا ندارد دین بخواهد سعادت انسان را تأمین کند و بدن و دنیا را در نظر نگیرد و اندکی هم گفتیم که معنی ندارد، سعادت را مطرح کند و آخرت را مطرح نکند. اواخر جلسه پیش به این بخش آخرت پرداختیم. گفتیم آخرت، آینده اوست و بلکه همین باطنِ دنیای اوست. - پس ربط سعادت با دنیا و آخرت عرض شد و ماند فوق آخرت! حال در این جلسه می خواهیم به این بپردازیم که «دین که می خواهد انسان را به سعادت برساند، چرا فوق آخرتش را مطرح می کند؟» - ادبیات فوق آخرت را هم خود آل‌الله به ما فرمودند؛ عبادات را می گویند سه دسته است؛ عبادت تاجرگونه (برای رفتن به بهشت)، عبادت برده‌گونه (برای فرار از جهنم) و اما عبادت عشقی؛ عبادت «حباً له»؛ که این عبادت افضل است. «و هی افضل العباده.» - اگر کسی انسان را بشناسد، می داند که معنا ندارد دین به سعادت انسان توجه کند ولی به توحید و معنویت توجه نکند. به نسبت انسان و خدا دقت کنیم. آنچه ما فکر می‌کنیم این است که ما مستقل هستیم و خدایی هم هست که از دور حواسش به ما هست! این اشتباه است. ما بند به حقیم به تمام معنا! در حالی که این برای ما واضح نیست. ۴. رابطه کل عالم با خداوند متعال آنچه در آسمان‌ها و زمین است، ملک خداست. اما این ملک، مانند این نیست که این کتاب ملک من است. این مانند نسبت من با تصویری است که در خیالم ساخته‌ام؛ یا نسبت من با علم من. من اگر علمم را به کسی اعطا کنم، باز هم ملکیتش از من جدا نمی‌شود. - در قرآن کریم، دارد که «وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُون». این که می‌فرماید «کل له قانتون»، یعنی خضوع وجودی کل عالم نسبت به خدا. «انتم الفقراء» یعنی شما عین فقر به خدایید. - حتی در حیطه ای که خدا به ما اراده داده است، باز هم از اراده خدا خارج نیست. مثلا ما حول و قوه‌مان از خداست. یعنی حتی اگر من دستم را تکان داده باشم، باز هم از حول و قوه خدا جدا نیست. خدا از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است. مثلا جایی می‌فرماید که «یحول بین المرء و قلبه» این یعنی هیچ حیطه‌ای از دست خدا درنمی‌رود؛ حتی فراخنای دلمان هم که به نظر مال خودمان است، حیطه خداست. - اگر حیطه‌ای پیدا کنید که بگویید به خدا مربوط نیست؛ آن حیطه در واقع مخلوق خدا هم نیست و وجود ندارد. بعضی از عرفا، می‌آیند و به مردم نگاه می‌کنند و می‌گویند ما فقط اسماء الله را می‌بینیم. - علامه طباطبایی ره می‌گوید، مثل ما در دنیا، مثل نگاه کردن به آینه است. آینه که شکست، تازه می‌فهمی چه خبر است! 💠 کانال استاد یزدان‌پناه https://eitaa.com/ostad_yazdanpanah