📜 آیات الولایه الامامه الخلافه 🗓 شنبه ۶ ابان ۱۴۰۲ | ۱۲ ربیع الثانی ۱۴۴۵ 🎤 استاد مهندس علی اصغر اکبری طرشتی خداوند در بهشت نعمت های بی انتها و زیادی قرار داده است که هیچکدام از نعمت هایش در عظمت با نعمت های زمینی قابل مقایسه نیست انحار، اشجار، حور، قصور فواکه و میوه های مختلف، درختها که در هر برگ درختها موسیقی بسیار لذت¬بخش موجود است سوره آل عمران آیه 198 جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا سوره انفطار ایه 13 إِنَّ ٱلأَبرَارَ لَفِي نَعِيم سوره یس آیه 55 إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ سوره طور آیه 22 وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاکِهَة وَ لَحْم مِمّا یَشْتَهُونَ سوره الرحمن آیه 11 فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ سوره دخان آیه 54 كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ زنهای مومن در بهشت از حوریان بهشتی زیباتراند صفات حورالعین: حور به زنی می¬گویند که سفید بدن و حدقه چشمش درشت مثل چشمان آهو سفیدی چشمش سفید سفید و سیاهش سیاه سیاه رسول خدا می¬رمایند اگر یک حوریه از دریچه بهشت بیرون کنند و به دنیا نظر اندازد اگر در شب تاریک باشد عالم از نور صورت او پرنور می¬شود نور او از نور شب چهاردهم ماه روشنتر است و از بوی عطر او تمام اهل دنیا استفاده می¬کنند و مدهوش می-گردند وقتی بصورت شوهرش نگاه می¬کند و می¬خندد نور دندانهای او در و دیوار بهشت را نورانی می¬کند اما زنان دنیایی در بهشت از آنها زیباتراند، ام¬سلمه می¬گوید: به رسول خدا عرض کردم یا رسول الله اگر ما زنان وارد بهشت شویم بر حورالعین فضیلت داریم حضرت فرمودند: وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ فَضْلَ الْمَخْدُومِ عَلَی الْخَادِمِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ عَلَی سَائِرِ الْکَوَاکِبِ قسم به کسی که جان من در دست اوست حوریان بهشتی خادم شما زنان دنیایی می¬باشند و فضیبت و برتری شما نسبت به آنان مانند ماه شب چهاردهم بر سایر ستارگان هستید یعنی شما مانند ماه شب چهاردهم هستید آنان مانند بقیه ستارگان اگر توجهی بدنیا بنمایید از نور صورت آنان نور خورشید مضحل و نابود می-گردد و اگر آب دهان به دریای تلخ بی¬اندازند تمام آب دریا شیرین و گوارا می¬شود. شد به دوش احمــد آن‌ رشك ملك چون دعاي مستــــــــجابي بر فلك از رواق كعبـــــــه بت‌ها درفكنـــــد جمله را در پاي پيغمبـــــر فكنـــــد چون ز عرش دوش احمـد بازگشت بر دل پاك عـــلـــــي اين راز گشت كــــــز ادب فعلي كه كردم دور بود پاي من كتف رســــــــول‌الله بسود شبنـــم از گلبرگ رخسارش چكيد نوبهــــارش را خزان غـــــــم رسيد گفت با او ســــــرو گلـــــــــزار خدا كي نهـــــــال بوستـــــان هل أتي در شب معـــــــراج چون بالا شدم تا به خلوتــــــــگاه أوأدنــــي شدم از شكوه بارگــــــــــاه كبــــــــــــريا در تزلــــزل بودم از ســـــــر تا به پا شوق قرب دوســــت بر جانم فتاد لــــــرزه‌اي بر چـــــــــار اركانم فتاد دستي آمد هوش دوشـم را سترد از ضميــــــــرم وحشت آن ‌حال برد لذتــــي كانشب از آن دستم نمود وز شراب دوستــــــي مستم نمود مدتي اندر پِيَش بشتـــــــــــــافتم در كف پاي تو اكنون يـــــــــــــافتم اي به معراج محبــــــــّت جاي تــو عرش و كرسي همـــّت والاي تــو نيست جايي خالي از تو ياعـــلـي كفـــــــر اگر نبود خدايي ياعـــلــي #شنبه #آیات_الولایه #ربیع_الثانی #استاد_مهندس_علی_اصغر_اکبری