به هارون گفتند بهلول از دوستداران و یاران امام موسی کاظم علیه‌السلام است او را دست بسته نزد هارون آوردند و از او ماجرا را پرسید. بهلول جوابی نداد. 🍃بهلول گفت اگر آن چیزی که می‌گویی راست باشد با من چه کار می‌کنی؟ 🔹هارون به دلیل اینکه از خویشاوندان او بود و بین مردم به دیوانه مشهور بود ترسید که مردم بگوید که هارون زورش به یک دیوانه رسیده، دستور داد تا لباسهایش را درآورند و پالان الاغ بر او بپوشانند و دور شهر بگردانند. 💎بعد از انجام مأموریت او را به قصر آوردند وزیر هارون که از ماجرا خبری نداشت گفت: بهلول مگر چه گناهی کرده که چنین کردید. 🔸بهلول گفت من صبح حرف حقی زدم و هارون بخاطر حق‌گویی لباس گرانبهای خودش را بر من هدیه کرد. همه خندیدند حتی هارون.😁 🔹 هارون چاره دیگر نداشت که پالان الاغ را بردارند. بعد به خیاط خود گفت بهترین لباسهایی که برایم دوخته‌ای بیاور تا به بهلول هدیه کنم. بهلول هم گفت من احتیاجی به لباس شما ندارم و لباس خود را پوشید و رفت. 📚 www.beytoote.com پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ @ostadmohamadi