کافه 𓊉رمان𓊈 امنیتی گاندو🐊
هدایت شده از
ܭَߊࡅ߭ܥࡐࡅ࡙ܨ ܣߊ
+:میله رو،روی آتیش گزاشتم.. و منتظر موندم تا داغ بشه... به سمتش رفتم.. ببین داداش یه پیشنهاد دارم برات.. یا بیا با من همکاری کن.. یا بلایی سرت میارم که خودت بگی غلط کردم امید!