📡📖ابیات ۳۱ تا ۴۰ نوستالوژی مالوردومالوردیا
👇در
#گنجینهمالوردنامه
👇❤️👇❤️👇❤️👇
👇دایچی دواگلی زده به زخمُت
💐اوسّاعلی با قِلبِتین دندونت
🔺حسنّبادیا با جُن کا بِشُی
👈مردا ب زناشُن مُگفتن اُهُی
🔺فادمه حسین شیخ زنارا زائونده
👈بچههاشُنا تو بغل خوابونده
🔺رضاعلی برج اومده سرچشمه
👈با موتورُش از اون دورا هس تشنه
🔺میرزارضا تعذیه را شروع کرد
👈عباس ابرایممشدی اونا دور کرد
🔺محمّدیوسف با حجی ابرایمه
👈تعذیه بِرا من که نون و چایمه
🔺سنگی قبرا را اون يکی تراشید
👈یکی اومد رو همه گلاب پاشید
🔺هاون و دسّه هاونا بیاری
👈تا بوکوبیم ارزن و جو و باری
🔺هالا شده نوبتی چشمه پاک کن
👈یالّا بجُم چکمههاتا تو پاک کن
🔺یوسفعلییا گفتم و مِشتی یا
👈برای ساختن خونه خشت بیا
📙
#ضمیمهمالوردنامه
شرح مختصری از واژههای بکار رفته در ابیات بالا👇
♻️دایچی daichi :
حاجمحمدصادقی معروفبه حاجیدایچی از کاسبان آبادی نيمه قرنگذشته بود وی علاوهبر دلاکی و سلمانی،
با تجربهای که در امور درمانی کسب کرده بود،
بعضی کارهای درمانی مثل آمپول زدن و پانسمان کردن اهالی را انجام میداد
♻️دواگلی davagoli :
تنتوری، برای ضدعفونی کردن بکار میرفت
♻️اوسّاعلی oussaali :
استادعلی سلمانی اواسط قرنگذشته از کاسبان
آبادی بود که اهالی از خدمات ایشان شامل:
دلاک، آرایشگر، کشیدن دندان، و ختنهکردن بهرهمند میشدند
♻️جُن کا بِشُی jonkabeshoi :
از واژهها و اصطلاحات زبان ولاتی حسنآبادی هست
و مفهوم آن "کجا میخواهید برويد عزيزم " میباشد
♻️حجیابرایم hajiebraim :
حاجابراهیم، در اینجا حاجابراهیم محمد حسن
♻️بار bar :
گندم بوداده که نوعی آجیل بهحساب میآمد و به عنوان عیدی ایام نوروز به بچهها میدادند
♻️یلّا yalla :
عجلهکن، زودباش
♻️بِجُم bejom :
تکان بخور، حرکت کن
♻️رضاعلیبرج rezaaliborj :
حاجرضاصادقی موسس هیأت خانس آلعبا شهرری میباشد
ایشان دههی پنجاه در روستا گوسفند داشت و گله داری میکرد
♻️فادمه fadme :
فاطمه، فادمه حسین شیخ از مامانچههای اواسط قرنگذشته بود
👈ادامه فرداشب...
✅ باماهمراهباشید
📡
#مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajerd