یادداشتی برای فیلم "مصلحت" ▪️به‌نام مصلحت__به‌کام جماعت 🔻ساختن فیلمِ‌«مصلحت» نه جرأت می‌خواهد و نه‌جسارت، بلکه اندکی پدرسوختگی در چگونگیِ‌ روایتِ عدالت‌پیشه‌گی در دهه‌ی‌شصت می‌خواهد، فقط همین! فرای این‌که از فضای دهه‌ی‌شصت دراثر، چیزی غیراز چند پیراهن یقه‌خرگوشی، چند عدد عکس بنی‌صدر و چند پیکان‌ِنارنجی و یک اعتراض‌ِخیابانی بیشتر در دست نیست، ولی فیلم‌ساز دارد نان انتخاب بازیگر را می‌خورد! با آن‌که چیز زیادی از پیشینه‌ی کاراکترها، غیر از چند دیالوگ نمی‌بینیم، ولی حس‌و‌حالی که در فیلم ایجاد کرده‌اند مخاطب را پای فیلم نگه می‌دارد و یک فیلم‌ساز چه می‌خواهد بیش ازاین؟ رضایت مخاطب! اما مشکل من با روایتِ فریادِ عدالت دراثر است، که‌چرا در دهه‌ی‌شصت روایت می‌شود؟ بخاطر التهاب؟ یا ترس‌واحتیاط فیلم‌ساز؟ فیلم‌ساز به خوبی می‌دانست که اگر فیلم در دهه‌ی ۸۰یا۹۰ روایت می‌شد، فرمی شعارگونه تمام‌ِ پیکیره‌ی محتوا را در برمی‌گرفت و می‌شد چیزی مثل «خروج»! 🔻مردم، مصداق‌ِ خارجی دهه‌ی‌شصت را قیاس می‌کنند با جهان‌داستان؟ خنده‌دار نیست؟ چند مصداق متفاوت می‌توان از این روایت‌عدالت‌زده به فیلم‌ساز نشان داد؟ یقینا بسیار... فریادِ عدالت باید در جهان‌ِ داستان‌ِ فیلم تبیین و روایت شود، نه با همذات‌پنداری مخاطب و تطبیق با شخصیت‌های امروزی! اگر این‌گونه باشد چرا دیگر فیلم‌ می‌سازیم؟ کارگردان حتی به‌خود زحمت نداده چند نمای باز و واضح از دهه‌ی‌ شصت نشان‌مان بدهد، چطور انتظار دارد پای چنین اثری بایستیم و حمایت کنیم؟! 🔻متاسفانه فیلم‌‌ساز، مخاطب را محرم داستان خود نمی‌داند و فقط می‌خواهد آنچه را که خود از عدالت درک کرده به خورد مخاطب بدهد و این خلاف فیلمسازی حرفه‌ای می‌باشد. سکانس آخر را دیده‌اید؟ خانم آریا می‌بخشد! برای چه؟ «خیال می‌کرده تمام این‌ها صحنه‌سازی است و دستِ‌ خودشان و تا چوب‌دار را نمی‌‌دید باور نمی‌کرد!! چقدر این دیالوگ کارگردان‌زده و سفارشی است! سنجش عدالت نیز می‌شود میزان باور مردم!!! چقدر جالب !!! کدام‌مصلحت؟ کدام‌مردم؟ و هزاران سوال دیگر که در فیلم به‌آنها جواب داده نشد. مصلحت فیلمی عدالت‌زده و پرگویی‌ست که فقط ادعا می‌کند و فریاد می‌کشد. ✍ امیرحسن‌ اوصالی ‌‌‌┄┅─═◈═─┅┄⁣𑁍┄┅─═◈═─ @paragraph_osali