روش تربيت جواد مجلسي راد، مهدي حسن قمي شــب به برادرم گفتم: اين آقا ابراهيم رو مي شناســي؟ عجب واليبالي بازي مي کنه! برادرم خنديد و گفت: هنوز او را نشناختي! ابراهيم قهرمان واليبال دبيرستان ها بوده. تازه قهرمان کشتي هم بوده! با تعجب گفتم: جدي مي گي؟! پس چرا هيچي نگفت! برادرم جواب داد: نمي دونم، فقط بدون که آدم خيلي بزرگيه! چند روز بعد دوباره مشــغول بــازي بوديم. 🍂🍂🍂 آقا ابراهيم آمــد. هر دو طرف دوست داشتند با تيم آن ها باشد. بعد هم مشغول بازي شديم. چقدر زيبا بازي مي کرد. آخر بازي بود. از مسجد صداي اذان ظهر آمد. ابراهيم توپ را نگه داشت و بعد گفت: بچه ها مي آييد برويم مسجد؟! گفتيم: باشه، بعد با هم رفتيم نماز جماعت. @parastohae_ashegh313