🎈نگفت این حجابش درست نیست🎈
یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستاها میرفت ، همراهش بودم. داخل ماشین هدیهای به من داد
اولین هدیهاش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم
خیلی خوشحال شدم و همانجا باز کردم و دیدم روسری است ، یک روسری قرمز با گلهای درشت
من جا خوردم ، اما او لبخند زد و به شیرینی گفت :« بچهها دوست دارند شما را با روسری ببینند.»
از آن وقت روسری گذاشتم و مانده. من میدانستم بچهها به مصطفی حمله میکنند که چرا شما خانمی را که حجاب ندارد میآوری مؤسسه ، اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی میکرد مرا به بچهها نزدیک کند...
نگفت این حجابش درست نیست ، مثل ما نیست ، فامیل و اقوامش آنچنانیاند.
اینها خیلی روی من تاثیر گذاشت.
او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد ، به اسلام آورد.
نُه ماه ...
نُه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد ازدواج کردیم...
📑 بخشی از کتاب «نیمه پنهان ماه؛ چمران به روایت همسر شهید»
به روایت غاده جابر ، همسر شهید
♥
#همسرانه_شهدا
♡
#شهید_مصطفی_چمران
┄┅┅✿❀🌹❀✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿❀🌹❀✿┅┅┄