🕕 💠🌷💠 🛌 ساعت حدود ۲ بعد از ظهر ۱۳ بهمن ۹۴ بود داشتم از درد جراحتی که وارد شده بود به شکمم به خودم می پیچیدم که ابوصلوات از بچه های دزفول اومد سمت مقر ادوات، خبرهای ضد و نقیضی از آمار و اسامی شهدا اومده بود و دقیق معلوم نبود که کی شهید شده! ❓از ابوصلوات پرسیدم کیا شهید شدن از بچه های اندیمشک؟ 🍮 گفت: از گروهان ما که آقای چگله فرمانده بوده مجروح شده و اون پسر لاغره که برامون شبهای جمعه حلوا درست می کرد هم شهید شد! 🚙 نفهمیدم کی رو می گفت تا فردا وقتی برگشتیم عقب دیدم بچه های اندیمشک جمع اند دویدم سمتشون از آقای رحیمی پرسیدم اندیمشکی کیه از گروهان آقای چگله شهید شده؟!! 💔 بغض گلوشو گرفت و اشک تو چشاش حلقه زد و سر رو پایین انداخت با بغض گفت: احمد... دست انداختیم گردن و... 🎙به نقل از یکی از همرزمان 🌷 🆔 @partoweshraq