🌹
#حسن_عاقبت_و_سوء_عاقبت 🔥
(حکایت 2⃣)
👥 ابوالحتوف و برادرش سعد
⚔ داستان ابوالحتوف و برادرش سعد مربوط به ساعاتی است که امام حسین (علیه السلام) بیشتر یاران خویش را از دست داده بود.
🔰 جریان این دو برادر اینچنین است:
🌴 ابوالحتوف بن حارث بن سلمه انصاری عجلانی با برادرش سعد، ساکن کوفه بودند.
👥 این دو برادر به دیدگاه های خوارج باور داشتند بهمراه عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین (علیه السلام) از کوفه خارج شدند.
🌄 روز عاشورا فرا رسید و یاران امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند.
🌹 در این هنگام امام حسین (علیه السلام) ندا دادند:
🔅«الا ناصر فینصرنا».
⛺ وقتی صدای امام حسین (علیه السلام) به گوش زنان و اطفال اهل بیت (علیه السلام) رسید صدایشان به گریه بلند شد سعد و برادرش ابوالحتوف هم ندای امام حسین (علیه السلام) و صدای ناله و گریه اهل بیت او را شنیدند گفتند:
👥 ما ادعای لاحکم الا لله داریم یعنی، حاکمیت غیر خدا را جایز نمیدانیم، ما ادعا داریم که پیروی و اطاعت از کسی که نافرمانی خدا می کند جایز نیست، و اینک این حسین است، پسر دختر پیامبر ما محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) است که امید شفاعت جدش را در روز قیامت داریم پس با چه توجیهی با او می جنگیم که یار و حامی ندارد؟!!
👥 وقتی این سخنان را با خود گفتند در حالی که شمشیرهای خود را به دست داشتند از لشکر عمرسعد جدا شدند و به لشکر امام حسین (علیه السلام) پیوستند و در برابر دشمنان امام حسین قرار گرفتند و در نزدیکی امام حسین (علیه السلام) به جنگ با دشمنان حسین پرداختند و عده ای را کشتند؛ و گروهی را مجروح کردند تا اینکه با هم و در یک محل به شهادت رسیدند.
📚 القمی، حاج شیخ عباس، الکنی و الالقاب، (تهران: در منشورات مکتبة الصدر، ١٣٩٧ ق)، الطبعة الاولی، الجزء الاول، ص ۴۵.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔
eitaa.com/partoweshraq
▶🆔
sapp.ir/partoweshraq