🕕 💠🌷💠 🎒 در بازگشت از سفر پارسال، در فرودگاه نجف یک خانم مسن لبنانی جلویم نشسته بود و با دو سه تا آقای لبنانی صحبت می کرد و عکسی رو تو گوشیش بهشون نشون می داد. 🧔🏻جسارت به خرج دادم و پرسیدم این جوون کیه؟ چقدر زیباست؟ 📱گفت پسرمه دو هفته ی پیش تو سوریه شهید شد... بغض کرده بود و از پسرش برام می گفت... ولی والله من ذره ای انکسار تو وجود این زن ندیدم!! 🌷 ابراهیم وار اسماعیل خودش رو داده بود و سربلند بود و می گفت ✋🏻 (اولش خیلی بی تاب بودم، تا اینکه چند شب قبل از پنجره ی هتل با حضرت سیدالشهدا (عليه السلام) حرف می زدم و یه شب گفتم آقا شما مادرت حضرت زهرا (سلام الله علیها) رو روسفید کردی، منم پسرمو دادم میخوام رو سفید باشم، و شب حضرت رو در خواب دیدم که فرمود: 🌷 روسفیدی و قبول باشد... 🌌 و می گفت از آن شب دیگر آرام آرامم... و من مات و مبهوت از این همه عظمت فقط گفتم مادر چگونه ما باید از شما تشکر کنیم!؟ 🖊️ پ ن: ایشان مادر شهید جهاد مغنیه بودن 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌