🕕 💠🌷💠 💚 از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به (عج) داشت. می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج) از من راضی باشد. 🤲🏻 نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند. 🐝 صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه در همدان شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است! ⁉️ ازش پرسیدم چه شده؟! ⚰ گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی‌ (عج)! 🦋 یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» ✋🏻 بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. ‼️ باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت!! 🤲🏻 من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان (عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود. 🌷 در سال ۱۳۶۶ به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر، همان جایی که آقا دست کشیده بودند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام زمان (عج) مشرف شده است. 📙 برگرفته از کتاب وصال، چهل روایت از ارادت شهدا به آقا امام زمان (عجل الله) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq