🕕 💠🌷💠 ‼️ کسی که آب دهان بر صورتش انداختند و در نتیجه آن ۱۷۰ نفر در برزیل مسلمان شدند! 🏷 در جريان پخش کوپن در اوایل انقلاب، به یک پیرزن کوپن ارزاق نرسید، به او گفتند فردا برایت می آوریم اما او با عصبانیت، آب دهان خود را به صورت آن جوان انداخت که يكي از معلمان و بسیجیان همدان بود! 👥👤 اطرافیان می خواستند با این پیرزن برخورد کنند اما او اجازه نداد و گفت: والکاظمین الغیظ... او خشم خود را به خاطر خدا فرو خورد. 🚙 سال بعد استاد قرائتی به همدان رفت و به منزل یکی از خانواده شهدا می رود. 🌌 آخر شب یکی از همسایگان به منزل شهید آمد و نفس زنان به آقای قرائتی گفت: من یک پسر داشتم که در والفجر مقدماتی شهید شد. بعد با هیجان داستان بالا را تعریف کرد. یکباره این پدر شهید غش کرد و در کنار استاد قرائتی به زمین افتاد... او سکته کرد و مُرد! 📺‌ استاد قرائتی می‌گفت من آن شب خواب نداشتم. فردا کمی در مورد این شهید تحقیق کردم و هفته بعد در تلویزیون خاطرات او را گفتم. 👤 استاد قرائتی ادامه می دهد که پس از صحبت های من در تلویزیون در مورد شهید صباغ زاده، یک آقایی به من مراجعه کرد و گفت: من تاجر هستم و ماجرای این شهید برایم عجیب بود. میخواهم پول زیادی به شما بدهم که برای این شهید خیرات کنید. ☝️🏻آقای قرائتی به آن تاجر می گوید: شما اهل خمس هستید؟ کسی که اهل خمس نباشد، خیرات او هم بی فایده است. 👤 او پرسید خمس چیست؟! ✍🏻 خلاصه با او صحبت کردم و راضی شد و خمس مالش را حساب کرد. 📦 چندین میلیون به پول آن زمان به دفتر حضرت امام بردم و خمس آن آقا را دادم. 💴 حضرت امام از آن مبلغ چیزی حدود ۲۰۰ هزار تومن به من داد و گفت: در هر راه خیری می دانی هزینه کنید. 🛫 از دفتر امام راحل بیرون آمدم که یک طلبه را دیدم. زبان بلد بود و می خواست برای تبلیغ راهی برزیل شود. گفت فقط مشکل تهیه بلیط است که حدود ۲۰۰ هزار تومن میشود. پول را به او دادم. او رفت و مدتها بعد برگشت. به من گفت فلانی، این سفر خیلی با برکت بود. در بیشتر دانشگاه ها جلسه داشتم و به لطف خدا ۱۷۰ نفر مسلمان شدند‌... 🌷 📔 مزد اخلاص، خاطرات زیبای شهید علی محمد صباغ زاده، راوی استاد قرائتی. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq