🕕 💠🌷💠 🕌 برای زیارت حرم حضرت زینب (س) رفته بودیم که من عکس پسرم به همراه دوستش شهید حاج احمد غلامی را در کنار خودم قرار دادم که ناگهان یک سرباز ارتش سوریه با دیدن عکس به شدت گریه کرد و گفت: ✋🏻 «من ایشان را می شناسم! فرمانده بنده بودند. فردی بسیار با ایمان مخلص و شجاع که به همه سربازان سوریه کمک مالی و معنوی می‌کرد». 📱و عکس خودش با شهید علیرضا قبادی را در گوشی همراه خود به ما نشان داد.با گذشت چهارده ماه از شهادت پسرم هنوز عکسش را در گوشی همراه خود نگه داشته بود و مرتب می بوسید. 💥 او می گفت که در یکی از عملیات‌ها شهید علیرضا قبادی از کشاله پای راست مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و با وجود خون ریزی همچنان در میدان نبرد حضور داشت. ✈️ در طول این سفر در حرم خانم زینب (س)، حرم خانم رقیه(س) و حتی فرودگاه دمشق اکثر دوستان و همرزمان فرزند شهیدم علیرضا قبادی حضور داشتند. تا عکس شهید علیرضا قبادی را به آن ها نشان می دادم اشک از چشمانشان جاری می شد می گفتند: «شهید علیرضا قبادی خیلی شجاع و با ایمان و مخلص بود. با آن که همرزمانش به ایشان پیشنهاد داده بودند که مسئول حراست فرودگاه امام خمینی (ره) شود اما ایشان نپذیرفتند، گفتند می خواهم در راه خدا اسلام قرآن اهل بیت (ع) با دشمنان آن ها بجنگم و در این راه به شهادت برسم این آرزوی قلبی من است. 🎙راوی: مادر شهید 🌷 🕯 (۱۳۹۶/۰۲/۲۷) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq