🕕 💠🌷💠
#سـیـره_شـہـداء
⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜
🏴 مصطفی حدود هفت سالش بود نزدیک محرم، مسجد داشت آماده می شد که دسته عزاداری آماده شود.
🥁 مصطفی رفت از عزاداران مسجد خواهش کرد که سنج یا زنجیر بزنند. از مسجد بیرونش کردند، گفتند :شما بچه هستید، نظم دسته عزاداری را بهم می ریزید!
🌷 مصطفی خیلی ناراحت شد، وقتی برای من تعریف کرد، گفت:
✊ مامان من سال دیگه خودم دسته راه می ندازم!
🏴 واقعاً همین شد و سال بعد با کمک برادر و پسر عموها و باقی دوستانش یک دسته راه انداختند.
🌷 از همان کودکی خوب مدیریت می کرد. بسیار باهوش بود. در یادگیری بازیها سریع بود، افکار طرف مقابل را متوجه می شد.
🎙راوی مادر شهید.
🌷بعد از شهادتش یکی از دوستانش اومد منزلمون و تعریف می کرد از عملیاتشون که اول محرم شروع شده بود.
💥 روز دوم ظاهراً نزدیک مصطفی
#خمپاره میزنن و خاک شدیدی بلند میشه؛ راوی در اون حالت گفت: سید ابراهیم شهید شد.
🌷 مصطفی با اون لحن شیرینش و سر و روی خاکی گفت: الان وقتم نیست، تاسوعا وقتمه!!
🌷
#شهید_مدافع_حرم_مصطفی_صدرزاده
🏴
#شهید_تاسوعا
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔:
eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7