حتے از اسمش هم درس‌ها مے توانے بگیرے مانند ابراهیم، بت شڪن و مانند هادے، هدایت ڪننده سرگذشت زندگی‌اش را ورق بزنے پر است از شڪستِ بت هاے نفسانے، جسمانے و روحانی هدایت ڪننده و پر از نور هدایت، از بچه هاے محل تا سربازان حزب بعث ابراهیم هادے شهیدے است ڪه زمانے سراغمان مے آید ڪه راه گم ڪرده ایم و آنقدر غـرق شده ایم ڪه باید دستمان گرفته شود به قول مصحف شـریف چشم او هرگز طغیان نڪرد؛ براے همین با اولین نگاه به چهره اش تا مغز استخوان انسان نفوذ مے ڪند آدمے است ڪه زندگے اش ، لحظه شـهادتش و بعد از رفتنش هرگز، ڪمک ڪردن را یادش نرفته و نمے رود ڪانال ڪمیل را به اسم تو شناخته ایم و بغض ڪرده ایم براے روضه هاے گودال گشته ایم همه برگشتند جز تو. درڪانال فقط تو مانده ای دست هایم را ڪه روے خاک ڪمـیل گذاشتم گرماے وجودت را در خودم عجیب احساس ڪردم من باتو بیعت ڪردم، اگر بیعتم شڪست تو به بزرگوارے خودت ببخش حال ما ایستاده ایم تا آخرین نفس حال ڪه همه ڪبوترهایمان پرڪشیده اند. حال ڪه ما در روبرو نیل دادیم و پشت سر سپاه فرعون و در بین جمعیت فتنه هاے گوساله سامرے . 🎊 تولد شهید ابراهیم هادے مبارک🎊