پس از باران | روایت‌ گیلان
✅ 🎭 برنامه اجرای نمایش «همه مادران ما» در مساجد و حسینیه‌های استان 🗓 از 12 تا 18 آذرماه 📌 تئاتر ب
🔸 همه مادران ما🔸 🔹صندلی‌ها چیده می‌شود، اینجا مسجد است و قرار است در آن نمایشی اجرا شود. نمازگزارها از اهمیت هنر پچ پچ می‌کنند و با ذوق منتظرند. زورکی از من می‌خواهند که صف اول بنشینم. در صحنه اول چند خانم با چادر مشکی و یک دختر با مانتو سفید حضور دارند. گفتار راوی که شبیه رجز است با موسیقی زمینه سریال مختارنامه توأمان می‌شود، با بغضی ریز که فریاد می‌زند «همه مادران ما...» شاه بیت راوی سخن از حضرت زهراست، داستان رنگ فاطمیه می‌گیرد و بلافاصله اولین زن فرمانده سپاه مرضیه حدیدچی را در زندان ساواک معرفی می‌کند، تازه می‌فهمم آن دختر با مانتوی سفید بهدار ساواک است. حرض و حرارت کارگردان در هدایت بازیگرها از پشت صحنه هم حس می‌شود، ناگهان صحنه تغییر سریع به خود می گیرد. صدای پر صلابت «مرضیه حدیدچی» با الله اکبر گفتن دختران، مسجد را به شور می آورد. هنوز درگیر نمای قبل بودم که خانمی با چادری سفید به کمر و چوب‌دستی بلند در دست با لهجه عشایر قشقایی از مبارزه با انگلیسی‌ها و در آوردن لج رضاقلدر در ماجرای کشف حجاب سخن می‌گفت، بدون دروغ با همه ادعایم حتی اسمش را هم نشنیده بودم «بی‌بی قدم‌خیر قلاوند شیرزن لر». 🔹 اصلا نفهمیدم کی به نیمه نمایش رسیدیم، روایت فاطمیه نقطه مرکزی داستان مادران است، آن هنگام که دیالوگ بازیگر نوجوان با ته لهجه گیلکی روضه درب و مسمار می‌خواند... وای از آن انتخاب سوزناکی که کارگردان با صدای مهدی رسولی در موسیقی زمینه انجام می‌دهد، که مثل روضه شب شهادتی فضای مسجد را به شعف آورد. «یکمی حرف بزن علی نمیره... حرف رفتن نزن علی می‌میره...» حالا صدای گریه یواش یواش بلند می‌شود، هنوز ضرب آهنگ نمایش با شتاب به ماکسیمُم نرسیده بود که صحنه نمای آخر به خود گرفت آنجا که یکی از دختران، لب‌خوانی شده از همسر «شهید حمزه جهاندیده» شکوه را در نمایش به قله رساند... وای از تصور این همه حس غرور و افتخار که در صدا و تصویر بود، کلام با نفرین صهیونیست‌ها به پایان می‌رسد. اما داستان مادران ما همانی که در دامانشان میرزاکوچک‌ها و نهی قنادها پروراندند همان است... درود بر همه مادران امت و در راس آنان ام الحسنین صدیقه طاهره سلام الله علیها. 👈 روایت امام جماعت مسجد چهل‌تن رشت از اجرای نمایش همه مادران ما ۱۳ آذر ۱۴۰۳ 🌱 اینجا پس از باران، جوانه‌ها سخن می‌گویند🌱 📥 ارسال روایت ها: (از طریق پیامرسان) @pas_az_baaraan پس از باران | روایت‌های گیلان در ایتا https://eitaa.com/pas_az_baran