روز پانزده خرداد مجددا به مصلی و حسینیه رفتم. مردم انگار محرّم و عاشورا بپا شده باشد همه با لباس مشکی مشغول عزاداری شدند و حضرت آیت‌الله حاج سید حسین آیت‌اللهی امام جمعه فقید جهرم به سخنرانی پرداخت. (مردم جهرم یک احترام ویژه و خاص نسبت به خاندان جلیل‌القدر آیت‌اللهی، و بالاخص به حاج سیدحسین آیت‌اللهی رضوان‌‌الله‌ علیه داشتند. رابطه ایشان با بچه های جبهه و جنگ و رزمندگان بسیار عالی بود و در جبهه حضور پیدا، و سرکشی میکردند و ما را مورد لطف، مرحمت و مهر خود قرار می‌دادند و بچه ها هم واقعا از صمیم قلب ایشان را دوست داشتند و به ایشان "آقا و حسین آقا" می‌گفتند. البته زمانی که حضرت امام خامنه‌ای رئیس جمهور بودند و به جهرم تشریف آوردند و شهر جهرم را "دارالمومنین" نامیدند، در فرمایشی، آقای حاج سیدحسین آیت‌اللهی را "آیت‌الله" خطاب کردند و فرمونده بودند آقای آیت‌اللهی، سالهاست که به درجه اجتهاد رسیده‌اند و ایشان آیت‌الله هستند.) روز ۱۵خرداد، آیت‌الله آیت‌اللهی در سخنرانیش، فرمودند: " همانطور که از اخبار شنیده‌اید الحمدلله دیروز آیت الله خامنه‌ای بعنوان رهبر انقلاب معرفی شدند. من جهت بیعتِ شما مردم با آیت الله خامنه ای، دست راست خود را بعنوان دست آیت‌الله خامنه‌ای، و دست چپم را بعنوان دست راست شما مردم، در دست آیت‌الله خامنه‌ای میگذارم و و به نمایندگی از طرف شما صیغه بیعت را جاری میکنم" (ایشان هر دو دست خود را در هم فشرده و بالای سر خود گرفتند و صیغه عربی بیعت را خواندند). ایشان در سخنرانی خود به مردم و سپاه پیشنهاد دادند که همه برای مراسم تشییع حضرت امام به تهران نروند و بلکه به سه گروه تقسیم شوند.؛ چون ممکن است صدام‌حسین مجددا حمله کند، یک عده به جبهه بروید؛ و چون ممکن است منافقینی در شهر اقدام و حرکتی انجام دهند، عده‌ای در شهر بمانید و مراقب شهر باشید؛ عده‌ای هم به تهران و مراسم بروید.  آن روز من از این هوشیاری و ذکاوت مرحوم آقای سیدحسین آیت‌اللهی که هم صیغه بیعت را خواندند و هم مردم را به سه گروه تقسیم کردند خیلی خوشم آمد و در دلم تحسین شان کردم اما واقعا نمیدانستم جزو کدام گروه باشم! از یکطرف چون هیچ وقت حضرت امام خمینی را از نزدیک ندیده بودم خیلی دوست داشتم به مراسم تشییع بروم؛ از طرف دیگر چون سال ۱۳۶۷ وقتی قطعنامه پذیرفته شده بود حزب بعث صدام‌حسین مجددا به ما حمله کرده بود،  احتمال حمله مجدد عراق را میدادم و دوست داشتم باز هم به جبهه بروم؛ از طرف دیگر چون در عملیات مرصاد که منافقین در سال ۱۳۶۷ به ما حمله کرده بودند و حضور داشتم خیلی تمایل داشتم در شهر بمانم که اگر منافقین حرکتی علیه شهر و مردم انجام دهند مقابله کنیم. بالاخره رفتن به جبهه را انتخاب کردم و روز ۱۶ خرداد از سپاه جهرم به جبهه اعزام شدیم و در مسیر و جاده و رستوران‌ها اخبار و تصاویر مراسم تشییع امام را می‌دیدیم و گریه و ناله و عزاداری می‌کردیم!. وقتی به جبهه رسیدیم واقعا احساس یتیمی و بی‌کسی می‌کردیم! اما همان صیغه بیعت با حضرت امام خامنه ای که مرحوم حضرت آیت‌الله آیت‌اللهی برایمان خوانده بود ما را تا حدودی تسکین میداد و احساس میکردیم خلا وجود حضرت امام خمینی با وجود حضرت امام خامنه‌ای پر شده است و این موضوع ما را به آینده انقلاب و نظام امیدوار می‌کرد. (۱۸تیر۱۳۶۸ رزمندگان و مردم ولایی جهرم جهت بیعت با امام خامنه ای به تهران رفتند و آیت‌الله آیت‌اللهی همان صیغه را در محضر امام خامنه‌ای تلاوت و مردم هم هر دو دست خود را به نشانه بیعت، در هم فشرده و بالای سر خود بردند. فیلم این دیدار تاریخی را در کانال تلگرامی، ایتا و سروش پاسخگویان از لینک‌های زیر ببینید👇 ). یاد حضرت امام خمینی و شهیدان و آیت‌الله آیت‌اللهی را گرامی میدارم راوی: نادرزمانی ۱۳۹۹/۳/۱۳ 📤پاسخگویان: *گروه۱۳ واتس آپ:* https://chat.whatsapp.com/JwifJj5npKJ2NXmoqiOdsF ✅ *درصورت تکمیل بودن ظرفیت گروه واتس آپ، از لینک زیر عضو گروه جدید شوید:*👇 http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708 پاسخگویان در بلاگفا: http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1785 در ایتا: https://eitaa.com/pasokhgooyan/2407 در تلگرام: https://t.me/pasokhgoyan/12777 در سروش: https://sapp.ir/pasokhgooyan