📝محمد صدرا مازنی 💠سیستم آموزشی(۲) 🔻۵. کتاب 《گفتار در روش راه بردن عقل》نوشته ی دکارت کتاب خوبی است. ترجمه‌ی محمدعلی فروغی را ناشرین متعدد منتشر کرده اند. من از نشر نیلوفر تهیه کردم؛ بخوانیدش. در شش بخش نوشته شده است. در بخش اولش در حالی که تنها سه صفحه از آن خوانده می‌شود، آمده است: «من از کودکی در فضل و ادب پرورده شدم؛ و چون اطمینانم می‌دادند که به این وسیله از آنچه برای زندگانی سود دارد می‌توان به یقین و وضوح آگاهی یافت، به فراگرفتن آنها شوق تمام داشتم. اما چون دوره‌ی تحصیلاتی را که در انجام آن برحسب عادت شخص در صف فضلا پذیرفته می‌شود به پایان رسانیدم، یکسره تغییر عقیده دادم. چه، خود را به اندازه‌ای گرفتار شبهه و خطا یافتم که دیدم از کوششی که در دانشجویی کرده‌ام، هیچ سودی نبرده‌ام مگر اینکه همواره بیشتر به نادانی خود برخورده‌ام. در صورتی که در یکی از نامی‌ترین مدارس اروپا بودم که اگر در جایی از روی زمین مردمان دانشمند وجود دارد یقین داشتم آنجا است.» 🔻صفحاتی بعد می‌نویسد: «همین که سنم به جایی رسید که توانستم از اختیار آموزگاران بیرون روم، آموختن علوم را یکسره رها کرده، برآن شدم که دیگر طلب نکنم مگر دانشی را که در نفس خود یا در کتاب بزرگ جهان بیابم. بقیه جوانی را به جهانگردی و سیاحت دربارها و لشکرها و آمیزش با مردمی که احوال و اخلاق مختلف دارند و جمع‌آوری تجارب گوناگون گذرانیدم.» 🔻۶. کرونا خانواده‌ها (به ویژه مادران) را به چالشی ناخواسته فراخواند. خانواده ما نیز. همسرم همواره مسئولیت درس و بحث بچه‌ها را برعهده داشت. اگرچه قبل از کرونا با معلمین دخترم آشنا بود. اما کرونا موجب شد(به دلیل حضور مجازی در کلاس درس برخط بیشتر) با معلمین و روش درسی آنان بیشتر آشنا شود. در مواردی لغزش‌های روشی و محتوایی برخی از آنان را نیز اصلاح می‌کرد. وقتی پرسیدم شما شیوه کنونی را بیشتر می‌پسندی یا روش پیشاکرونا را؟ او ابتدا پاسخ صفر و یکی نداد. نقاط ضعف و قوت هرکدام از این دو روش را برشمرد، با این حال شیوه کنونی را مناسب تر و کارآمدتر ارزیابی کرد. 🔻۷. هر از گاهی نمونه‌هایی از سر وکله زدن‌های مادران برای آموزش فرزندانشان را در فضای مجازی می‌ببینیم. چندی قبل ویدئویی دیدم که مادری تقلا می‌کند نمازخواندن را به فرزندش بیاموزد. کودک که در آن زمان آمادگی یادگیری ندارد، تلاش می‌کند از زیر بار آموزش فرار کند. به مادر می‌گوید: من فقط شش و نیم سالمه[ یعنی قادر نیستم یاد بگیرم]. مادر می‌گوید پس چرا بچه‌های دیگر بلدند؟ پسر می‌گوید: اگر بقیه بچه‌ها بلدند برای این است که مادرهایشان نماز می‌خوانند، و زمانی که مادرهاشان مشغول نمازخواندن بودند، بچه‌ها هم یادگرفتند؛ ولی تو که نماز نمی‌خوانی! 🔻۸. اخیرا یک اینفوگرافی با عنوان بی‌ربط‌ها در شهرداری مشهد را دیدم. در این اینفوگرافی تعداد17نفر از مدیران ارشد شهرداری این شهر که در پست‌های نامرتبط با مدرک تحصیلی‌شان مشغول به کارند، ذکرشده است. وضع در سایر سازمانها هم بهتر نیست. 🔻برای موارد یادشده تحلیلی نمی‌نویسم. وقتی سیستم آموزشی از صدوشصت سال قبل در یکی از پیشرفته‌ترین کشورها که نه، بلکه از قرن ۱۶میلادی (بنابر این تحقیق) تا تجربه‌ی آموزشی در مدرسه و دانشگاه و خانه و خانواده (در این روزهای همزیستی با کرونا) روش‌های آموزشی را ناکارآمد می‌دانند چه می‌توان نوشت؟ ضعف در کجای سیستم آموزشی است؟ مدرسان؟ متن درسی؟ امکانات کمک آموزشی؟ سیستم اداری و بروکراسی حاکم برآن؟ خانواده، آینده‌ی شغلی، عدم ارتباط بین سیتسم‌های آموزشی و بازار کار؟ یا نوعی واکنش روانشناختی برای گریز از چارچوب‌های خشک که آزادی افراد را تحدید می‌کند؟ تمام @masaelepazuheshi