(ع) چه توصیه ای در مورد به کرد؟ بنیامینی که سی و چند سال در اشتیاق یوسف می‌سوخت و سوختن پدر را هم می‌دید، یک لحظه احساس می کند در محضر محبوبی است که مشتاقش بوده است. آنجا یوسف سؤال زیبایی می‌کند. می‌گوید: تو ازدواج کردی؟ می‌گوید: بله، می‌گوید: با اینکه اینقدر منتظر یوسف بودی چطور میلت کشید و دلت راضی شد که این اشتیاق سوزناک به تو اجازه بدهد که ازدواج کنی؟ ظاهراً صاحب یازده فرزند هم بود. گفت: به امر پدر این کار را کردم. پدرم به من امر کرد ازدواج کن که از نسل تو فرزندانی بیایند تا با تسبیحشان ثقل زمین باشند. اینها مثل کوه‌هایی که در زمین، زمین مادی را حفظ می‌کنند، کسانی که مسبح در زمین هستند، نظام معنوی عالم را حفظ می‌کنند و باعث می‌شوند عالم بقاء پیدا کند. اینها کوه‌های معنوی زمین هستند تا ثقل زمین باقی بماند و از بین نرود. بعد گفت: اسم یازده فرزندم را از اشتقائات اسم یوسف است که همه اینها مرا به یاد او بیاندازند. کسی که با چنین شوق و حالی زندگی کرده به کسی که این همه مشتاقش بوده برسد. حجت الاسلام عابدینی، برنامه سمت خدا، 97/10/08. https://eitaa.com/salehinrasad