🔹 ابزارِ دین‌ستیزان در دوران مدرن 🔹 دانش آموز دوره راهنمایی (متوسطه اول) بودم. معلم یکی از درسهایم، آدم خیلی بداخلاق و بد برخوردی بود. دافعه ی این معلم به قدری زیاد بود که نتیجه اش این شد که نه فقط نسبت به خود او، بلکه نسبت به عنوان آن درسی که او تدریس می کرد، هم حس بد درازمدتی در من ایجاد شد. این حس چندین سال همراه من بود و من را نسبت به آن درس، در حالت دافعه قرار میداد و کار من را سخت می کرد.😭 🔹 حس دافعه ی شدید و تنفرآمیز، به قدری میتواند انسان را تحت تاثیر قرار دهد که راه را بر عقلانیت و منطق و عقل و دلیل هم میتواند ببندد. یعنی هر چه به خودت بگویی: چه ربطی دارد این درس به آن معلم! باز هم آن احساس تنفر قوی، کار خودش را می کند. 🔹 برای این که بچه ها را از یک درسی، فیزیک، ریاضیات، هندسه، ادبیات فارسی، زبان انگلیسی... زده کنید به طوری که تا آخر عمرش، با این درسها نتواند ارتباط برقرار کند؛ یک معلم بسیار بداخلاق برای همان درس برایش انتخاب کنید. به احتمال قوی، احساس تنفری که در این بچه نسبت به آن معلم ایجاد می شود، دامن آن درس را هم خواهد گرفت. 🔹 در چنین مواردی، تیغ عقلانیت و دلیل هم کُند می شود زیرا هر چه قدر به این بچه، بگویید: بداخلاقی معلم ریاضی تو چه ربطی به درس ریاضی تو دارد؛ فایده ای ندارد. او نه تنها از ریاضی بدش آمده است، بلکه از رنگ لباس و طرز صحبت کردن و هرچیزی که آن معلم را در ناخودآگاهش تداعی کند، هم بدش می آید و ولو اینها به هم ربطی ندارند، اما آن حس تنفر شدید کار خودش را روی این بچه انجام داده است: ولو در ناآگاه او. 🔹کسانی که ادعای دینداری دارند ولی بویی از اخلاق انسانی نبرده اند و یا آنانی که دینداری شان به صورت جزیره ای است و صرفا به بخشی از دین عمل می کنند و بخشِ مهم مربوط به دستورات اخلاقی دینی را عمل نمیکنند؛ بسان آن معلم بداخلاقی هستند که باعث نشر احساسات شدید تنفرآمیز میشود. 🔹هنگامی که به برخی کانالهای تلگرامی و صفحات مجازی سرمی زنیم و نوشته های بعضی از بچه ها را میخوانیم، میبینیم که دین گریزی بسیاری از آنها صرفا مستند به تنفر و خشم است و نه چیز دیگر. 🔹 از این بچه ها نباید و نمیتوانیم توقعِ رویکرد خردمندانه داشته باشیم زیرا موضعگیریهای منبعث از تنفر و خشم، ارتباطی با موضعگیریهای خردمندانه ندارد. کسی که از چیزی عصبانی است، چیزهایی که هیچ ربطی به موضوع ندارد را به همدیگر ربط می دهد تا بتواند خشم و تنفرش را ساکت کند ولو نتیجه ی این تخلیه ی خشم، نابودی دنیا و ابدیتش باشد. 🔹 دین ستیزان قدیمی و کلاسیک عموما تلاش میکردند تا با ارائه ی دلیل و منطق، مردم را از خدا و دین دور کنند، لذا همواره به بن بست میخوردند زیرا دلیل و منطق همواره به نفع خدا بوده و هست و خواهد بود، اما دین ستیزان جدید از راهکارهای اشباع شده از احساسات بهره میبرند. 🔹 روشی که این دین ستیزان دنبال میکنند، این است که افراد تنفرانگیزی را به عنوان نماد دین و خدا معرفی میکنند، آنگاه به پشتوانه ی تنفرهای منشرشده در بین مردم، عملکرد افراد مذکور را به خدا و دین نسبت می دهند. 🔹 در نتیجه ی این روش آمیخته با احساس تنفر، جمعیت بزرگی از آنانی که قدرت کشف عدم ارتباط میان عملکرد آن افراد و دین را ندارند، با کمترین هزینه ای از دین و خدا و امام حسین دور میشوند و دیگر اصلا نیازی نیست برای آنان از دلیل و برهان و منطق حرف بزنید. 🔹 همچنان که گفته شد: احساس تنفر شدید عموما مانع از منطق‌شنوی افراد میشود، خصوصا اگر فردِ مخاطب شما، نوجوانان و جوانان احساساتی و هیجان زده ای باشد که معمولا درک درستی هم از استدلال و مغالطه و خلط بحث و این جور چیزها ندارند و اصلا حوصله ی شنیدنش را هم ندارند. 🔹 هنگامی که از این زاویه به مسئله مینگریم، اهمیت اخلاق را بیش از پیش درک میکنیم. 🔹 آدرس کانال: @philosophyofscienceforstudents 🔹 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi