📝تحلیل اجتماعی مفهوم «کار» از منظر علامه جعفری(ره) ✍️محمد وحید سهیلی مفاهيم و مضامين مربوط به مقوله «کار» و سير انديشه انسان در رابطه با جايگاه آن در نظام ارزش‌هاى اجتماعي، از مباحث اساسى در جامعه‌شناسى کار و شغل و جامعه‌شناسى صنعت به حساب مى‌آيند. زیرا همه انسان ها به نظام های تولید وابسته اند به گونه ای که اگر خوراک، آب و سرپناه به طور منظم فراهم نمی شد ما نمی توانستیم زنده بماینم. در همه جوامع فعالیت تولیدی یا کار بیش از هر نوع فعالیت دیگری بخش عمده ای از زندگی اکثر مردم را اشغال می کند. کار انجام وظایفی است که متضمن کوشش های فکری و جسمی بوده و هدف آن تولید کالاها و خدماتی است که نیازهای انسانی را برآورده می سازد و در مقابل مزد یا حقوق منظمی انجام می شود. کار در همه فرهنگ ها اساس نظام اقتصادی است. نظام اقتصادی شامل نهادهایی است که با تولید و توزیع کالا و خدمات سروکار دارند.(گیدنز،1377، 517) با توجه به نسبت اقتصاد با امر اجتماعی شاخه ای از دانش به نام اقتصاد سیاسی ایجاد شده است. بر اساس یک تعریف اقتصاد سیاسی شاخه‌ای از علوم اجتماعی است که قوانین مربوط به تولید و توزیع درآمد و ثروت و اثرات آن را در مراحل مختلف رشد و توسعه جامعه بشری مورد بررسی قرار می‌دهد. علامه جعفری به عنوان فلیسوفی که اندیشه های عمیق فلسفی او در حوزه جامعه و فرهنگ امتداد یافته، به ابعاد این موضوع توجه کرده است. وی در خلال اندیشه های خود به مسئله نسبت امر اجتماعی و اقتصاد توجه نموده است. از پیامدهای دیدگاه او می توان به تحلیل مفهوم «کار» اشاره کرد. علامه جعفری کار را بر اساس دو مؤلفه ی الف) حركتِ واجد آثار مفید و ب) متضمن هدف گیری آگاهانه تعریف می کند. تلازم مفهوم کار با هدفمندی، ظرفیت توسعه این مفهوم را از تعریفی اقتصادی فراهم می آورد. در نتیجه جدای از حیات انسان و جهان اجتماعی او نیست. بنابراین مباحث مربوط به كار و ارزش آن فقط جنبه اقتصادی ندارد، بلكه كار و ارزش آن را باید در سه قلمرو مطرح و بررسی كرد: 1. قلمرو اقتصادی محض: متفكران اقتصادی با نمودهای عینی كار و مفید بودن آن و عرضه و تقاضای كار و ... سر و كار دارند. در تحقیقات اكثر اقتصاددانان، انسان و اصول و ارزش های وی مطرح نمی شود. برخی مكاتب اقتصادی، نظیر فیزیوكرات ها مسائل مربوط به كار را در منطقه اقتصادی، محض مطرح می كنند و به انسانی كه كار از او سر می زند، كاری ندارند. این مكاتب به نمودهای اقتصادی، مانند سایر مسائل فیزیكی می نگرند و حتی اقویا را به بهانه برقراری نظم اقتصادی به حال خود رها می كنند تا خلاف عدالت اجتماعی نیز عمل كنند. 2. قلمرو اقتصادی – اجتماعی: حل مسائل مربوط به كار و ارزش آن در این قلمرو مشكل تر است، زیرا عوامل اجتماعی كار و تولید و توزیع كالا و حقوق كار و ضرورت جلوگیری از تورم و بیكاری، در مسائل مربوط به كار و كارگر و ارزش كالا تأثیر بسیار می گذارد. بررسی كار و ارزش آن در این قلمرو جنبه انسانی دارد و تمایلات سودجویانه اشخاص كاهش می یابد. البته برخی از متفكران، اجتماع را به گونه ای تفسیر می كنند كه به ارزش انسان در آن كم تر توجه می شود، زیرا اجتماع را حاصل جمع افرادی تلقی می كنند كه از همه ابعاد انسانی آزادند و فقط باید مراقب باشند تا برای دیگران ایجاد مزاحمت نكنند. در این نوع نگرش برای جلوگیری از تزاحم و منافع افراد، فقط قوانین اجتماعی ضرورت دارد و هدف قوانین، همزیستی مسالمت آمیز است. این متفكران توجه ندارند كه طبیعت خودخواه و سودجوی بشر فقط با قوانین اجتماعی اصلاح نمی شود، بلكه باید اصول عالی انسانی و ارزش های فوق حیات مادی بر زندگی بشر حاكم شود تا خودخواهی بشر كنترل شود. 3. قلمرو اقتصادی – انسانی: این قلمرو مربوط به حیات معقول است. یعنی آن گونه حیاتی كه اصول و ارزش های الهی بر آن حاكم است. در این نوع حیات، نیروهای فكری و عضلانی افراد در اختیار اقلیتی خودخواه و سودجو قرار نمی گیرد تا با تدبیرهای ماهرانه، تقاضاهای مصنوعی برای كالاهای زیانبار و یا تجملات تخدیركننده برای مردم فراهم آورند و با عرضه این گونه كالاها بر ثروت خود بیفزایند. در این قلمرو، كار و فعالیت اقتصادی در جهت تخدیر عموم انسان ها و ثروت اندوزی اقلیتی خودخواه جریان نمی افتد، بلكه برای رفع نیازهای واقعی انسان ها و برپایی عدالت اجتماعی تحقق می پذیرد.(سایت علامه جعفری) بر اساس توضیح ایشان در سطح دوم و سوم می توان گفت نحوی از اقتصاد سیاسی بر بنیان مبانی اسلامی طرح ریزی شده است. می توان ادعا نمود که علامه جعفری با اشاره به تحلیل ارزش کار در سه سطح مختلف، التفات به عدم روایی قواعد صرفاً اقتصادی و محاسبات ریاضی برای مطالعه کار است(برگرفته از سایت علامه جعفری).