eitaa logo
فلسفه علوم اجتماعی
426 دنبال‌کننده
35 عکس
13 ویدیو
43 فایل
تاملاتی در باب «فلسفه، امر اجتماعی و نظم» ارتباط با ادمین: مهدی سلطانی @msoltani41
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مجتمعنا
از همان زمان، سعی داشتم تا این نقصان را با تقید به منطق این روش شناسی دنبال کرده و تا حد مقدور مرتفع سازم. ابتدا در مقالۀ «جایگاه زبان در علم مدنی فارابی» سعی کردم با تطبیق میان «علم اللسان» اولین علم در کتاب احصاء العلوم فارابی، این مسئله را تا حدی دنبال کنم؛ هرچند صورتِ کامل تر آن را در حینِ تحصیل کلاس اسفار ملاصدرا که توسط دکتر پارسانیا ارائه می شود، در ذیل بحث «فی تحصیل مفهوم التکلم» که به صورت مجازی دنبال می کنم، یافتم. با این حال در اواخر جلد ششم، در بحث «فی قدرته تعالی» بحث از قدرت را نیز دنبال کردم و ماحصل آن، مقالۀ پیوست، شد. دراین مقاله سعی کرده ام با نظر به دو مولفۀ «قدرت» و «تاریخیت»، امکان های روش شناسی بنیادین را بسط دهم. قطعاً هم محدودیت های قالب مقاله و هم نقصان های معرفتی نویسنده، در ضعف های این کار دیده می شود؛ اما با نظر به نیاز مبرم اهل تحقیق و دانشجویان به «روش» در تحقیقات علوم اجتماعی، ناگزیر از مکتوب کردن آن بودم تا با دریافت نقدهای اهل نظر و دوستانِ جان، این مسیر تکمیل شود. شایان ذکر است مقالات و پارساهایی که با بهره گیری از روش شناسی بنیادین نوشته شده اند، زیادند، اما از میان آنها مقاله دکتر مهدی سلطانی، بر سمت و سوی نوشتن این مقاله موثر بوده اند.
🔻پاسخِ مسئله دکتر درخشان، معناست! ✍️محمدمهدی تهرانی 🔹"فریب بزرگ"، روایتگر همان مقطع تاریخی است که جونز درصدد برمی‌آید تا "آشفتگی علم اقتصاد" در عصر کلاسیک‌ها را با میدان دادن به ریاضیات و زیربخش‌سازی علاج کند. 🔹در عصر کلاسیک‌ها، اقتصاد و جامعه‌شناسی و تاریخ هم‌آغوش یکدیگرند. این هر سه همزمان در فهم پدیده اقتصادی حاضرند و فهمی عمیق فراچنگ می‌نهند. این درهم‌آمیختگی درست همان چیزی است که جونز آن را "آشفتگی" نام می‌نهد. 🔹با غلبه ریاضیات و فیزیک در آن سال‌هاست که اقتصاد نئوکلاسیک با منشی ریاضی‌وار متولد می‌شود. به هر حال باید علوم تخصصی شوند. نمی‌شود این همه در هم سخن گفت! 🔹با ریاضیاتی شدن اقتصاد اما فهم اقتصادی از واقعیت اقتصادی فاصله می‌گیرد. آن‌قدر که دکتر درخشان اقتصادِ علم‌نما را "فریب بزرگ" نام می‌نهد؛ چه آنکه پشت نقاب زیبای "اقتصاد علمی" چهره زشت سرمایه‌داری را پنهان می‌کند. 🔹به این ترتیب صورت مسئله‌ای که درخشان پیش می‌نهد در بیانی ساده روشن شد. با این همه اما پاسخ چیست؟ اگر اعداد به میان آمده‌اند، جای چه چیز را تنگ کرده‌اند و چه را بیرون انداخته‌اند؟ روی دیگر این سکه که درخشان بیش از همه وجه سلبی‌اش را روایت می‌کند، کجاست؟ 🔹به نظر می‌رسد آنچه راهش بسته شده، "معنا"ست و راه‌حل نیز بازگشت به معنا. مشکل در علم اقتصاد آن است که معنای کنش اقتصادی، معنای واقعیت اقتصادی و شبکه معنایی اقتصاد را آن‌گونه که بایست درنمی‌یابد. 🔹درخشان اصلِ انتزاعِ نئوکلاسیکی را می‌پذیرد اما نحوه انتزاع را به نقد می‌نشیند:"از دیدگاه ما روش صحیح انتزاع باید بتواند مجموعه‌ای از مفاهیم و روابط تعریف‌شده‌ای از جهان واقعیِ اقتصادی را چنان انتزاع کند که ویژگی روابط زیربنایی بین آن مجموعه و عناصر غیراقتصادی محفوظ بماند." 🔹اما چنین چیزی چگونه ممکن است؟ چگونه می‌توان این ویژگی را محفوظ نگه داشت؟ اگر از نکات روشی و بلایی که وبر بر سر ما آورده فعلا بگذریم، پاسخ باز هم در معناست. انتزاع، نباید معنا را خراب کند. 🔹به این ترتیب مسئله‌ای که درخشان به درستی پیش نهاد، پاسخ اصلی‌اش را بازمی‌یابد؛ پاسخی که در موطن جامعه‌شناسی قابل بسط است. @new_economic_sociology
هدایت شده از vahid soheili
📝نسبت آمار و دولت: یک نگرش بنیادین ✍محمدوحید سهیلی 1⃣آمار به‌عنوان یک ابزار علمی نقش حیاتی در فرآیندهای تصمیم‌گیری دولتی ایفا می‌کند. این ابزار نه‌تنها به تحلیل داده‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کمک می‌کند، بلکه در شکل‌گیری سیاست‌ها و استراتژی‌های دولتی نیز تأثیرگذار است. بررسی نسبت آمار و دولت از منظر فلسفه علوم اجتماعی نیازمند توجه به چالش‌ها، امکانات و پیامدهای استفاده از آمار در عمل حکومتی است. آمار به دولت امکان ارائه تصویر دقیقی از واقعیت‌های اجتماعی را می‌دهد. بر اساس نظریات آمار و علوم اجتماعی، سیاست‌گذاران می‌توانند بر اساس داده‌های آماری، نیازهای جامعه را شناسایی کرده و اقداماتی متناسب با آن انجام دهند. برای مثال، آمار می‌تواند در تحلیل وضعیت اقتصادی، به‌ویژه در زمان بحران‌ها، به دولت کمک کند تا سیاست‌های حمایتی مؤثری طراحی کند. در این راستا نیز برخی معتقدند که دولت‌هایی که کتاب‌خانه‌های داده غنی دارند، قادر به اتخاذ تصمیمات بهتری هستند. 2⃣ریشه‌های اولیه علم آمار به ثبت وقایع، سرشماری‌ها و آمارهای مالی بازمی‌گردد. در عصر باستان و قرون وسطی، دولت‌ها از روش‌های ساده‌ای برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده می‌کردند تا توانایی مالی و تعداد افراد تحت پوشش خود را ارزیابی کنند. به‌عنوان مثال، در روم باستان، سرشماری‌ها انجام می‌شد تا تعداد شهروندان و قدرت اقتصادی آنها مورد بررسی قرار گیرد(1). علم آمار به طور رسمی در اواخر قرن 17 و اوایل قرن 18 میلادی شکل گرفت، زمانی که دولت‌ها به‌طور فزاینده‌ای به جمع‌آوری و تحلیل داده‌های اجتماعی و اقتصادی به عنوان ابزاری برای تقویت قدرت و مدیریت جامعه روی آوردند. در قرن 18، با ظهور دولت‌های مدرن و نیاز به مدیریت بهتر منابع و کنترل جمعیت، علم آمار به یک ابزار کلیدی برای حکومت‌ها تبدیل شد. در این زمان، متفکری مانند گوتفرید آگوست هینریش، شروع به جمع‌آوری داده‌های اجتماعی کرد تا مفاهیم و روابط نحوه توزیع ثروت را تحلیل کند. این تحولات نه تنها به تقویت قدرت دولت‌ها کمک کرد، بلکه به شکل‌گیری ایده‌های مربوط به دولت‌مداری و مسئولیت اجتماعی دولتمردان نیز منجر شد. در قرن 19، علم آمار به‌ویژه در کشورهایی مانند انگلستان و فرانسه به شکلی سازمان‌یافته‌تر توسعه یافت. آمار اجتماعی به عنوان ابزاری برای شناخت و تجزیه و تحلیل مشکلات اجتماعی مانند فقر و بهداشت عمومی ظهور کرد. حکومت‌ها با تأسیس مؤسسات آمار و برگزاری سرشماری‌ها، به جمع‌آوری اطلاعات مربوط به افراد و خانواده‌ها پرداختند. به‌علاوه، فیلسوفانی چون آگوست کنت و هربرت اسپنسر، آمار را به‌عنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل جامعه‌ شناسی و بررسی افکار عمومی مورد توجه قرار دادند(2). سپس در در قرن 20، با پیشرفت فناوری و توسعه روش‌های پیشرفته‌تر جمع‌آوری داده، نگرش‌ها نسبت به آمار در اجتماع تغییر کرد. تکنیک‌های جدید مانند تحلیل داده‌های کلان و استفاده از نرم‌افزارهای پیچیده، امکان تجزیه و تحلیل دقیق‌تر و آنی داده‌ها را فراهم آورد. در این زمان، دولت‌ها به طور فزاینده‌ای از آمار برای نظارت بر شهروندان و مدیریت مسائل اجتماعی و اقتصادی استفاده می‌کردند. این روش‌ها می‌توانستند به‌عنوان ابزاری در اختیار دولت‌ها قرار گیرند تا قدرت خود را بیشتر تحکیم بخشند و کنترل بیشتری بر جمعیت داشته باشند. آمار به‌مثابه علم دولت 3⃣آمار را می‌توان علم دولت نامید. آمار به‌عنوان یک علم نه‌تنها منبعی برای شناخت واقعیت‌های اجتماعی، بلکه محصولی است که در چارچوب ساختارهای قدرت تولید می‌شود. این یعنی که داده‌ها به‌طور مستقیم تحت تأثیر تصمیمات، اراده‌ها و منافع دولت‌ها شکل می‌گیرند. این موضوع فیلسوفانی مانند ماسیمو فررا (2010) را به تأمل در این زمینه واداشته است. او بیان می‌کند که دولت‌ها برای مشروعیت بخشی به خود، به مستندات آماری نیاز دارند؛ بنابراین آمار نه‌تنها ابزاری برای تجزیه و تحلیل اجتماعی، بلکه وسیله‌ای برای حفظ و تقویت قدرت سیاسی نیز هست(3). این بینش فلسفی به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چگونه آمار می‌تواند به شکستن مرزهای بین دانش و قدرت منجر شود و مدیران دولتی را در اتخاذ تصمیمات استراتژیک یاری کند.
4⃣دولت‌ها برای جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها، اهداف خاصی دارند که معمولاً بر مبنای نیازهای سیاسی و اقتصادی شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، داده‌ها واقعیت‌های خام نیستند؛ بلکه تجلی اراده و خواسته‌های حاکمیت نیز هستند. به این ترتیب، آمار به‌عنوان ابزاری برای توجیه سیاست‌ها و تصمیمات دولتی عمل می‌کند. به نظر می‌رسد که آمار می‌تواند ابزاری برای اعمال قدرت باشد که توسط دولت‌ها برای مشروعیت بخشی به تصمیماتشان استفاده می‌شود .روش‌های جمع‌آوری داده، نوع سوالات آماری و حتی نحوه تجزیه و تحلیل آنها همگی می‌توانند تحت تأثیر منافع حکومتی و قدرت‌های موجود قرار بگیرند. برای مثال، در بسیاری از کشورها، سرشماری‌ها و بررسی‌های اجتماعی به دلایل سیاسی خاصی طراحی می‌شوند تا به تقویت موقعیت دولت کمک کنند یا برخی گروه‌های اجتماعی را به حاشیه برانند. این تحلیل به معنای آسیب‌شناسی تحلیل‌های آماری نیست؛ بلکه نوعی توضیح بنیادین از تکوین ایده آمار و آمارگرایی است. آمار توضیح روابط صوری میان داده‌ها است. داده اما بدون مفهوم تعینی ندارد. در نتیجه داده‌ها همیشه بر چارچوبی از مفاهیم تکیه دارند و معنا می‌یابند. این مسئله مبتنی بر همان اصلی است که می‌گوید، مشاهده تئوری‌پیچ است و تئوری که ریشه در تئوس یونانی دارد به نوعی بنیاد الهیاتی اشاره دارد. شعار خنثی بودن داده‌های آماری بیشتر اسطوره‌ای است برای مخفی نگه داشتن الهیات جهان مدرن. علوم مبتنی بر محاسبات کلان‌داده‌ای نیز از این جهت از آمار کلاسیک متمایز نیستند. نباید تصور کرد که مفهوم در خلاء داده طرح می‌شود. بلکه مفهوم و تنوری امری بالادستی نسبت به داده است و ماهیت داده برای معنایابی به مفهوم و تئوری نیازمند خواهد بود. 5⃣تذکر این نکته در انتها ضروری است که این سخنان به معنای نفی استفاده از آمار نیست؛ بلکه به دنبال کنار زدن پرده‌ها از قسمت‌های نادیدنی علوم مبتنی بر آمار و ایجاد بینشی همه جانبه‌تر است تا علم را به دادکاوی تنزل ندهیم و مقهور هر آنچه به عنوان آمار تصویر می‌شود؛ نباشیم. این بینش صحیح در سیاستگذارهای حاکمیت به طور عام و سیاستگذاری و تعیین خط مشی نهاد علم و همچنین ساختار و جای‌گذاری علوم در نظام طبقه‌بندی دانش اثرگذار خواهد بود. منابع: 1. Stigler, S. M. (1986). The history of statistics: The measurement of uncertainty before 1900. The American Statistician, 40(2), 128-132. 2. See:Teugels, J. L. (2003). The Politics of Large Numbers: a History of Statistical Reasoning. 3. Ferrara, M. (2010). The Role of Statistics in Contemporary Governance. In M. Ferrara (Ed.), Politics and Statistics. Routledge. pp. 23-40
31.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش تصویری : 🔰 کرسی ترویجی مفهوم مدرن زمان و ماهیت علم اجتماعی ماکس وبر 🔸چرخش کوپرنیکی در زمان؛ نگاهی نو به هستی و اختیار در فلسفه کانت، هگل و صدرا 👈کانت و انقلاب در زمان: در دستگاه فلسفی کانت، زمان دیگر تابع هستی نیست، بلکه با آن معیت پیدا می‌کند! زمان ریاضی و محدودیت‌هایش: آیا زمان ریاضی می‌تواند همه ابعاد هستی، به خصوص کنش انسانی با آزادی و اختیار را تبیین کند؟ 🤔 👈هگل و زمان انسانی: چرا هگل با زمان ریاضی کانت مشکل دارد؟ پاسخ در تفاوت میان امور طبیعی و انسانی با محوریت آزادی نهفته است. 🗝 👈صدرا و نسبت زمان با فعل الهی: آیا در دستگاه صدرایی هم زمان تابع هستی است یا معیت دارد؟ به نظر می رسد باید در اینجا نیز تفکر کنیم. 👈زمان، محور توجه به انسان: توجه به زمان، دریچه‌ای است برای فهم عمیق‌تر انسان. این همان چیزی است که در متون فلسفی ما با بحث دهر و سرمد تکمیل می‌شود. 👈تکثرات در بستر زمان: زمان، ظرفی است که تکثرات را به هم مرتبط می‌کند و یکپارچگی می‌بخشد. 🆔 @BouNews
35.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش تصویری (3) : 🔰 کرسی ترویجی مفهوم مدرن زمان و ماهیت علم اجتماعی ماکس وبر 🔸 ⚔️ جنگ خدایان و پایان یکپارچگی؛ وقتی تکثر در نظام‌های جدید رخنه می‌کند نکات کلیدی این بخش: 👈 جنگ خدایان وبر: وقتی تکثرات دیگه تو یه دیالکتیکِ واحد جمع نمی‌شن! 💥 👈 عبور از دولت: آیا دولت هنوز هم میتونه منبع وحدت و تجلی "روح زمان" باشه؟ 👈 ظهور "سیستم" و "نظام": مفهوم جدیدی از نظام که دیگر حول یک اصل واحد (دولت) جمع نمیشه. 👈 نقد وحدت در جمهوری اسلامی: انقلاب اسلامی چگونه با تکثرات روبرو می‌شود؟ بازتعریف مفاهیم: لزوم بازاندیشی و بازتعریف مفاهیم سیاسی و اجتماعی در پرتو تغییرات. مفاهیم انتزاعی در بستر واقعیت: مفاهیم فلسفی، توخالی نیستند بلکه ریشه در واقعیت دارند. کانسیلیشن یا منظومه: وبر، مفهوم "منظومه" رو جایگزین دولت یکپارچه می کنه. 👈 پایان دولت به عنوان روح زمان: در ابتدای قرن بیستم، دیگر دولت قادر به تجلی روح زمان نیست. پرسش های چالشی: آیا جامعه‌ی مدرن، امکان وحدت را برای همیشه از دست داده است؟ 🤔 چطور باید با تکثرات در دنیای امروز روبرو شد؟ 🤔 نظام های سیاسی چطور می توانند با این تکثرات کنار بیایند؟ 🤔 🆔 @BouNews
50.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش تصویری (4) : 🔰 کرسی ترویجی مفهوم مدرن زمان و ماهیت علم اجتماعی ماکس وبر 💫 فراتر از دوگانگی؛ تلاش وبر برای فهم تاریخ و فرهنگ در عصر نسبیت نکات کلیدی: نقد دوگانگی: وبر با رد تفسیرهای صرفاً معنوی یا مادی از تاریخ، به دنبال چیست؟ تفسیر تاریخ و فرهنگ: چگونه وبر به دنبال تفسیری جدید از فرهنگ و تاریخ است؟ هستی و ایده‌ها: رابطه بین هستی و ایده‌ها از دیدگاه وبر چگونه است؟ واوه و دیالکتیک: معنای مفهوم واوه در دیالکتیک هگل و ماتریالیسم چیست؟ ارزش‌های مطلق: با مرگ خدا، ارزش‌های مطلق نیز از بین می‌روند. چه اتفاقی می‌افتد؟ ارزش های نسبی: چگونه ارزش‌های نسبی در اندیشه وبر جایگزین مطلق می‌شوند؟ ربط ارزشی: مفهوم کلیدی "ربط ارزشی" در اندیشه وبر چه نقشی دارد؟ منطق تکوینی: چرا وبر منطق تکوینی را جایگزین منطق تعریف می کند؟ جزئیات و امور منفرد: چگونه وبر تلاش می‌کند تا جزئیات و امور منفرد را درک و تبیین کند؟ تغییر نسبت مکان و زمان: چگونه در فلسفه‌ی وبر نسبت بین مکان و زمان تغییر می کند؟ 🆔 @BouNews
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش تصویری (5) : 🔰 کرسی ترویجی مفهوم مدرن زمان و ماهیت علم اجتماعی ماکس وبر 🔸آیا وبر از سایه کانت خارج شد؟ نکات کلیدی: وبر در دام کانت؟: آیا وبر هنوز اسیر دستگاه فکری کانت است؟ تلاش وبر برای توضیح فرد تاریخی: رویکرد وبر به تاریخ و فهم فرد چگونه است؟ مکتب اتریش و ارزش ذهنی: مکتب اتریش و مفهوم "ارزش ذهنی" چه نقشی در اندیشه وبر دارد؟ عقبه فکری وبر: آیا بحث های کاردو در تبیین فکری وبر نقشی داشته است؟ فهم کانتی از زمان: آیا وبر همانند کانت به زمان نگاه می کند؟ هوسرل و پدیدارشناسی: نقش هوسرل و پدیدارشناسی در تغییر نگاه به زمان چیست؟ رفع اشکالات وبر: با تغییر نگرش به زمان، چطور اشکالات وبر رفع می شود؟ پرسش های نهایی: آیا فلاسفه همواره در دام اندیشه‌های پیشینیان گرفتارند؟ 🤔 چه چیزی باعث تغییر پارادایم در اندیشه فلاسفه می‌شود؟ 🤔 چگونه می‌توان از چارچوب‌های ذهنی خود فراتر رفت؟ 🤔 🆔 @BouNews
تاریخ تطور فلسفه.pdf
1.04M
تاریخ تطور فلسفه' نوشته جناب استاد عابدی شاهرودی https://eitaa.com/philosophyofsocialscience