─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─ شاگرد اول همیشه از مباحثه و مناظره خوشم می آمد... از اینکه افراد یا گروهی برای دفاع از ماهیت خودشان و تفکرشان با دیگران حتی بجنگند پر از هیجان می شدم؛ اصلا انتخابات را فقط برای همین مناظرات دنبال می کردم. آخر در چند انتخابات اخیر ریاست جمهوری، مناظرات بخش انگیزشی آن شده بود. از سروکله زدن رقبا بایکدیگر و روی دایره ریختن حواشی زندگی هم لذت می بردم. حتی گهگاهی بدم نمی آمد که به جان هم بیفتند تا هیجان کار بالا برود... مناظرات انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ که شروع شد فهمیدم یکی از کاندیداها پای کار این جدل ها و کل کل کردن ها نیست.آرام و متین مثل شاگرد اول های کلاس، فقط به سوالات جواب می دهد . نه از کوره در می رود و نه داد می کشد و نه کسی را متهم می کند. پشت هیچکس هم بدگویی نمی کند . یادم می آید حتی وقتی به او توهین کردند و یا به دروغ گفتند ۶ کلاس سواد دارد ؛ خم به ابرو نیاورد. من کلافه شده بودم به نظرم نابلد آمد کسی که زبان مناظره را نمی دانست و نمی توانست جواب رقبا و توهین هایشان را بدهد و فقط فاز مثبت داشت. من به او نمره قبولی در مناظرات را ندادم و منتخب من نشد... اما او رئیس جمهور شد؛ در این دو سه سال من او را هر روز در تلویزیون با کلی خبر و رفت و آمد می دیدم . او متفاوت از آنچه در مناظرات به چشمم آمده بود نشان می داد. من مسئولی را می دیدم که سری پرشور دارد برای کار هر روز در شهری و روستایی بی خیال تعطیلی و خستگی هر روز در جمعی و محفلی، همکلام با پیرو جوان و زن و مرد و عوام و خواص . با هر کدام با زبانی خاص و البته بی شیله پیله و بی آلایش برایم جالب بود که حتی زبان دنیا را هم می فهمد و گره های سالها بی ارتباطی با کشورهای دور و نزدیک را باز می کند. او را بی تاب و بیقرار خدمت می دیدم حال در درست بودن اینکه اورا انتخاب نکرده بودم مردد شده بودم تا اینکه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ فهمیدم او منتخب خدا هم شده است و شاگرد اول ریاست جمهوری! فهمیدم او خوب زبان میدانست حتی زبان شهید شدن را اما خیلی دیر شده بود ؛... این شاگرد اول کسی نبود جز آیت الله رئیسی ✍ به روایت رها شماهم‌بنویسید 📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست. 🔗 https://eitaa.com/pishran8