─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─ شهادت هنر مردان خداست نه مردان کدخدا ! وقتی که قلب ها فشرده گردید و اشک ها جاری شد، وقتی در مسیر خدمت در صعب العبورترین جاها آسمانی شدی... وقتی که جمعه ها درمحل خدمت بودی... وقتی که مظلومانه پرگشودی، چه خوب سربازی کردی سید... خوشا به حالت سیدِ خدمت؛ باورمان نیست ز بدعهدی ایام بگذار عده ای غربگرای غربگدا بگویند، چون قطعات بالگرد در تحریم بوده است، بالگردت سقوط کرده است بگذار عده ای که به زعم خودشان فقط آنها زبان دنیا را می فهمند بگویند... اینان همان ها بودند که وقتی در خوزستان تا سقف خانه ها را آب فراگرفته بود، یا در سفر خارجی در تعطیلات نوروزی بودند و یا با تشک مخصوص به ییلاقات کیش سفر کرده بودند... همان روزهایی که شما وحاج قاسم تا زانو در گل فرو رفته بودید وبه درددل مردم ومشکلات آنها رسیدگی میکردید.. که این مثال، نمونه ی مشتی از خروار است! از عافیت طلبی اغیار و خدمت نمودن احرار؛ سیدمحرومان چگونه رفتنت را باور کنیم؟؟؟ وقتی حاج قاسم رفت کمرها شکست... با رفتنت آن غم دوباره تکرارشد... سیدشهید سلام ما را هم به شهدا و امام شهدا و حاج قاسم برسان ؛ و برای ما هم دعا کن... خیلی دلمان شهادت میخواهد..... ✍ به روایت دکترمرضیه‌سادات‌داورپناه 📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست. 🔗 https://eitaa.com/pishran8