#شدو
قسمت ۲۳
استیو سریع خودشو رسوند به برج استارک،
استیو:«ثور...... ثور به کمکت نیاز دارم»
ثور:«وایسا این یکی رو هم بخورم بعدش🍺»
استیو:«ثورررر»
ثور:«باشه بابا»
ثور اومد پیش استیو و گفت:«چیه، چی شده؟»
استیو:«شدو تو دردسر افتاده»
ثور:«کجا؟»
استیو:«سیاره سیاه»
ثور:«چی؟ سیاره سیاه!! اونجا چکار میکنه»
استیو:«وقت نیست، بیا تو راه بهت توضیح میدم»
ثور و استیو با بایفراست به آزگارد رفتن
وقتی رسیدن ثور گفت:«تو بمون، من میرم به پدرم بگم، دونفره از پسشون بر نمیایم»
و با میولنیر به سمت قصر پرواز کرد
استیو:«هایمدال، میتونی شدو رو ببینی؟»
هایمدال یکم مکث کرد و گفت:«آره میتونم ببینمش، افراد سیاه گرفتنش، و خودش هم اصلا اوضاع خوبی نداره»
(هم زمان در سیاره سیاه)
سرباز:«قربان، اوردیمش، توی سالن بازجوییه»
(درحال رفتن به سالن)
رئیس:«اون که داشت خوب مبارزه میکرد، یهو چش شد؟»
سرباز:«نمیدونم، ی دفعه افتاد، ولی این به نفعمون شد»
رئیس:«اره، الان ی موش آزمایشگاهی برای آزمایش نمونه داریم(خنده ریز)، بگو نمونه رو بیارن»
(باز کردن در سالن)
رئیس:«به هوشه یا نه؟»
نگهبان:«بله قربان، همین الان به هوشش اوردیم»
رئیس:«خیلی خب، میتونی بری»
روی ی تخت منو بسته بودن، دستام به دو سر تخت، پاهام به میله های پایین تخت، کمرم رو به تخت، با ی گیره بزرگ هم سرمو ثابت نگه داشته بودن، دهنم رو هم بسته بودن
رئیس:«به به.... ببین کی اینجاس، تنها بازمانده امگا»
وقتی این حرف رو زد، میخواستم بهش حمله ور شم اما نمیتونستم
لکه خون روی لباسمو دید، داشت اون تیکه لباسم رو میزد بالا
میخواستم مقاومت کنم
رئیس:«ششششش آروم باش، کاریت ندارم، فقط میخوام ببینم این چیه»
یکی از کارکنای آزمایشگاه اومد داخل سالن
زخم رو که دید گفت:«این زخم مال اشعه سفینه های جدیدمونه»
رئیس:«از کجا میدونی؟»
👤:«چون با اینکه قبلا امتحانشون نکرده بودیم ولی ی همچین آثاری ازش پیش بینی میشد»
رئیس:«خب پس.....»
نگاه به من کرد و گفت:«.... پس قبلا ازت پذیرایی شده....»
رئیس:«نمونه رو اوردی؟»
👤:«بله قربان، بفرمایید»
رئیس ازش نمونه رو گرفت، وارد سرنگ ـش کرد و فرو کرد تو جای زخمم
«(داد زدن با دهن بسته) اومممممممممممممممممم😖»
https://eitaa.com/plmqazqwertyuiop