🔻به بهانه درگذشت ابراهیم گلستان ✍ محمدرضا کائینی ابراهیم گلستان در صد‌ویک سالی درگذشت، جلال آل احمد هم امسال صد می‌شود و فروغ فرخزاد نیز، حدودا نود ساله. با این همه به نظر می‌رسد که گلستان، پنج دهه پیش از مرگ مُرد و آن دو نفر دیگر، بیش از این مدت در پسِ مرگشان زنده‌اند و همچنان در ادبیات، فرهنگ و حتی سیاست میدانداری می کنند! راز آن مرگ و این حیات چیست؟ به شهادت آثار و اسناد، نه گلستان به لحاظ دانش، قدرت تشخیص، ذوق، قلم و تصویرسازی ناتوان بود و نه آن دو با فاصله ای زیاد از وی پیش افتاده بودند. حقیقت این است که صِرف توانایی، کسی را مانا نمیکند و به چشم خلق‌الله نمی‌آورد. بسا مراودان متقدم و متاخر گلستان، او را با صفاتی چون: پرمدعا، خودبین، برتری‌طلب، منفعت‌جو، برج‌عاج‌نشین، بددهان و...الخ به خاطر می آورند. در سالیان اخیر هنگامی که این داوری‌ها به گوشِ مرحوم می‌رسید، خود به تجسم عملی این سیاهه مبدل می شد و آنگاه نسل‌های بعد نیز، ماوقع را در پیری‌اش می‌دیدند! علاوه بر این سفارشی‌سازی برای کنسرسیوم نفتی پس از ۲۸ مرداد، او را از چشم بسا اهالی فرهنگ و سیاست انداخت، تاجایی که کارهای بعدی وی را -که رگه‌هایی از انتقاد یا پیش‌بینی آینده را نیز در خود داشت- کمتر کسی جدی گرفت. در همین حال و هوا بود که او از ایران رفت و دیگر بازنگشت. ملخص کلام اینکه به قول آل‌احمد، گلستان "اشرف مخلوقات" بود و هم از‌ این‌روی، در عرصه فرهنگ، روشنفکری و جامعه، چندان نتوانست فضایی را به خویش اختصاص دهد و با آن ماندگار شود. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology