🔻پنجاه و پنج سال پس از غروب جلال ✍ محمدرضا کائینی روشنفکریِ متعارف در این مرز و بوم ، عمدتا با چند خصلت خودنمایی کرده است: برج عاج نشینی و قطع ارتباط با بدنه اجتماعی ، تحقیر بضاعت فرهنگی این دیار ، ترجمه گری و درصورت توانایی ایرانیزه کردن آن و نهایتا حرکت در پسِ پدیده های اجتماعی و نه پیشِ آن! این قاعده بد فُرم ، شاید تنها چند استثنای محدود داشته باشد که بی شک یکی از آنها جلال آل احمد است. خوب است بدانیم او بیش از همه دارندگان فکر روشن ، نه تنها به خودانتقادی ، که به خودشکنی پرداخته است! او در مدت کوتاه حیات ، بارها پوست انداخته و خویشِ اکنون خود را به دور انداخته و خویشتنی جدید برگزیده است. در نوجوانی نخست هویت سنتی خانواده را ترک گفت و به سلک وهابی مآبی و به قول خودش "اصلاح دینی" درآمد. این حد از تجدید نظر طلبی ، او را قانع نکرد و جذب حزب توده شد.به سرعت مدارج حزبی را طی کرد و به قول خودش: اتاق های حزب را جلو رفت و گوش به دیوار آخر نهاد و شنید که در آن سو ، دیکتاتوری به مراتب خشن تر از شاه ایران عروعور می کند! و پرسید: این کیست؟ و جواب شنید: استالین است و فی المجلس گفت: ما نیستیم! و با رفقا انشعاب کرد و تا امروز ، فحش آن را می خورد! بعد افتاد به همکاری با دکتر مظفر بقایی در تاسیس حزب زحمتکشان و پس از چندی ، باز انشعاب در کسوتی جدید به نام نیروی سوم و سپس به قول خودش: انکشف که زمین سست سیاست ، به دلیل کم خونی کالبد فرهنگ است...و پرهیز از فعالیت سیاسی و تلاش مجدانه در عرصه تولید فکر و برون دادهایی که هنوز فروش آنها پس از نیم قرن ، دهها ناشر خصوصی را سرپا نگاه داشته است! او به رغم آنکه به آورده های فکر و فرهنگ غرب بی اعتنا نبود ، اما دریافت که دوای درد ایران را ، تنها باید در خود ایران یافت و از همین سربند گیوه هایش را ورکشید و بسا شهرها و ده کوره های این مملکت را به پای سفر پیمود و درد دل مردمان آن را شنید و گنجینه ای از عادات و آداب آنان فراهم آورد و جهد فراوان نمود تا به زبان آنان بگوید و چه خوب توانست تصویر هموطنان خود را در داستان ها و گزارش نویسی ها و تحلیل های خویش ترسیم کند و چه بازخورد شگرفی هم از این جامعه گرفت.کدامین یک از مدعیان روشنفکری ، توانسته اند این هزارتوی سیاست و فرهنگ را تنها در چهل و پنج سال بپیمایند و بازار مکاره پیرامون را چنین صادقانه بنمایند؟ از همین مختصر گفته و از آن بسیار کرده جلال ، می توان رهیافتی شناخت به "رازجاودانه گی". یادش گرامی باد. 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology