✍🏻 به کوشش
زینب افضلی دانشجوی تاریخ
🔰
حلقهی اول: بعثت
🔶 هنگامی که پیغمبر اسلام دعوت خود را در مکه آغاز کرد، قدرت سیاسی و اقتصادی شهر را دو گروه نیرومند در دست داشتند.
🔹 این دو گروه با آنکه از نظر ترکیب ساختمان اجتماعی دارای تفاوت بسیار بودند، به خاطر حفظ منافع مشترک همکاری میکردند:
1⃣ شیوخ یا رؤسای قبیله که با حکم سنت موروثی فرمانفرمایی تیره و خاندانها را به عهده داشتند.
2⃣ ثروتمندانی که از راه تجارت و رباخواری مالهای فراوان اندوخته بودند و میکوشیدند آن را نگهداری کنند و چندان که میتوانند بر آن بیفزایند.
🔸 در اجتماع مکه که در آن روزها صورت نیمه شهری و نیمه قبیلهای داشت، گاه یک تن از هر دو منبع قدرت و درآمد برخوردار بود.
🔹 نخستین دعوت پیغمبر این بود که: خدا یکی است و بُتهایی را که به دست خود ساختهاید دور بیندازید. اندک تامل کافی است تا بدانیم این سخنی نبود که بازرگان جهان دیدهای چون ابوسفیان، یا شیخ سالخوردهای چون ابوجهل را آزرده سازد.
🔸 بسیار سادهلوحی میخواهد تا بگوییم آنها بتان ساخته و پرداخته پیشهوران خویش را خدا میدانستند و آنها را میپرستیدند. بتها در نظر اینان جز وسیلهای برای سرگرم نگاه داشتن مردمان ساده دل نبود. میخواستند از این راه آنان را بفریبند و سپس استثمار کنند.
🔹 برای کسی که جز افزودن مال و قدرت چیزی نمیخواهد چه فرق میکند که بت پرستش شود یا ستاره و آفتاب؟
🔸 مسلماً اگر در همان روزها دعوت پیغمبر در یکتاپرستی خلاصه میشد، قریش آن چنان از وی ناخشنود نمیشدند. بلکه همه یا بیشتر آنان به وی ایمان میآوردند. [لکن] دقت در آیههای کوتاه که نخستین دسته از آیههای قرآنی است نشان میدهد که همراه با این دعوت ساده درخواستهای دیگری هم عنوان شده. درخواستی که موقعیت اجتماعی آن دو گروه را تهدید میکرد. آیاتی مانند آنچه در سوره همزه آمده:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿١﴾
الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾
يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾
كَلَّا ۖ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾
🔹 [از طرفی] اگر به فهرست نخستین مسلمانان مدینه نگاهی بیفکنید میبینید عموما از این چند طبقه بیرون نیستند:
1⃣ بردگان و ستمکشان که از ظلم خداوندان بیدادگر خویش به ستوه آمده بودند و برای نخستین بار به آنان نوید آزادی و آسایش داده میشد.
2⃣ بازرگانانی که از لحاظ ثروت و درآمد در طبقه متوسط بودند و برای آنان ممکن نبود با ثروتمندان بزرگ به رقابت برخیزند و از امکاناتی که نصیب آنها شده است برخوردار گردند.
3⃣ بزرگزادگانی که به حکم سنت قبیلهای امیدی نداشتند روزی به مقام ریاست و شیخ بودن برسند.
4⃣ خردهکاسبکاران که ناچار بودند فشار سخت دو گروه متشکل از ثروتمندان بزرگ و روسای قبیله را تحمل کنند و قدرت مقاومت یا جرأت دم زدن برابر آنان را نداشتند.
🆔
@Qasas_school