«به صحرا شدم» روایتی از زندگی «فریدالدین‌ ابوحامد محمد عطّار نیشابوری» (۵۴۰–۶۱۸ هجری قمری) است. عطّار یکی از عارفان، صوفیان و شاعران ایرانی سترگ و بلندنام ادبیات فارسی است. در زمان سلطنت «سلطان سنجر» مردم نیشابور به بیماری وبا دچار می‌شوند. در همان زمان «ابراهیم عطار» و خانواده‌اش در نیشابور هستند. سلطان سنجر، ابراهیم عطار را به قصر خودش فرامی‌خواند و به جای او پسرش «محمد فریدالدین» به مداوای مردم مشغول می‌شود. «ترکان غٌز» به نیشابور حمله و شهر را تصرف می‌‌کنند. محمد عطار به هندوستان می‌رود تا در آنجا بیشتر بیاموزد. او بعد از چندین سال اقامت در هندوستان، دختری را به همسری انتخاب می‌کند و با او به نیشابور بازمی‌گردد. عطار نیشابوری کتاب‌های «مصیبت‌نامه»، «اسرارنامه»، «الهی‌نامه» و «منطق الطیر» را می‌نویسد. پدر محمد فریدالدین از دنیا می‌رود و او دچار پریشانی می‌شود. بعد از مدت کوتاهی همسرش نیز به رحمت ایزدی می‌پیوندد و او گورستان‌نشین می‌شود. همه استادان و اطرافیان محمد عطار سعی می‌کنند او را از این حال بیرون بیاورند، اما موفق نمی‌شوند. تا اینکه «صفورا»، دختر یکی از استادان محمد که روزگاری عاشق محمد عطار بوده، به دیدار او می‌رود و او را هشیار می‌کند و عطار نیشابوری او را به همسری برمی‌گزیند.