💢
موانع سادهنويسی
رضا بابایی
بسیاری از ما نمیتوانیم ساده و روان بنویسیم و راست گفته است پوپر كه «در جهان دانش، كاری دشوارتر از آساننویسی نیست.» سادهنویسی، موانع و عواملی دارد كه برخی را همه میدانند و برخی هنوز نیاز به بحث و بررسی دارد. این مقدار را مطمئنیم كه دشواری و ناهمواری سخن، تكعلتی نیست و این پدیدۀ ناخوشایند، چندین آبشخور دارد. من عوامل دشوارنویسی را به دو گروه تقسیم میكنم و معتقدم به گروه دوم كمتر توجه شده است.
برخی از موانع سادهنویسی(گروه اول) به كممایگی نویسنده یا كمدانی خواننده یا پیچیدگی محتوا برمیگردد. به هر حال برای كسی كه در همۀ عمرش فقط كتابهای ادبی یا حقوقی یا فلسفی خوانده است، بیشتر نوشتههای ریاضی دشوار مینماید. عكس آن هم صادق است. تنها شماری اندك از نویسندگان میتوانند سادگی را با ژرفایی جمع كنند. به قول مولوی:
جمع صورت با چنان معنای ژرف نیست ممكن جز ز سلطان شگرف
گروه دوم از موانعی كه راه سادنویسی را ناهموار میكنند، مربوط به مشكلات زبان فارسی است. یعنی عیب نه در نویسنده است و نه در خواننده. مثلا كسی كه بخواهد درست و مطابق قواعد بنویسد، بهسختی میتواند آسان و ساده هم بنویسد. ما دربارۀ تواناییهای زبان مادریمان فراوان خواندهایم و نوشتهایم، اما كمتر دربارۀ مشكلات بیرونی و درونی این زبان میدانیم. اینكه چرا در این زبان نمیشود همیشه سادهنویسی را با درستنویسی یا زیبانویسی جمع كرد، ریشههای تاریخی دارد و اكنون موضوع بحث نیست.
برخی از نویسندهها اگر میان زیبایی و درستی، مجبور به انتخاب یكی شوند، درستنویسی را انتخاب میكنند و عطای زیبانویسی را به لقای آن میبخشند. اما اگر گزینههای انتخاب، درستی و سادگی بود، تكلیف چیست؟ اگر برای ساختن جملۀ ساده، روان و همهفهم، مجبور به چشمپوشی از یكی یا برخی قواعد درستنویسی بودیم، باز باید طرف سادگی را بگیریم؟
#نویسندگی
کانون نویسندگان قم
https://eitaa.com/kanoonnevisandeganqom