حاشیهنگاری دیدار ستایشگران اهلبیت(ع) با رهبر معظم انقلاب؛ ۱۴۰۲
(قسمت دوازدهم/دو)
«حیدر شمعه و منم پروانه...»
سرود که تمام میشود،
#علی_اکبر_حائری دو بیت هم خارج از سرود میخواند:
«همه دستا بیاد بالا... همین یک خط از من بسه، همه دستا بالا:
«حیدر شمعه و منم پروانه...»
جمعیت به شوق آمده و چند نفری هم
«بهبه» میگویند...
«...مولانه علی، علی مولانه...»
هرچند جمعیت
«مولامه» میشنوند و
«مولامه» میگویند، اما
#علی_اکبر بر همان
«مولانه» جنجالی تأکید دارد که البته قافیه هم همین اقتضاء را دارد...
حالا اینکه این واژه، عربی با لهجه عراقی است، همچنان که قبلتر
#محمد_فصولی در
«أنت یا مولا علی» خوانده یا خوانش پشتوی مولانا است یا تنگی قافیه بوده یا چیز دیگری، نمیدانم... و کاش فضا و فرصت نقد و گفتوگو برای پرداختن به امثال این کارها بیش از این بود...
در هر صورت این بیت یادآور قطعهای جنجالی
«مست نجف» است که به گمانم سال گذشته منتشر شد:
«مست نجف
عاشق اینه، بره پیوسته نجف
نمیشه از دست گدا، خسته نجف
هر چی که بخوایرو علی تو مضیفش داره
ماه نجف
حال همه خوبه توی راه نجف
همه میدونن که شهنشاهه نجف
کلید آسمونارو توی کیفش داره
پس مست بشید برید رو ابرا
به روی عرش اعلی
در خونه زهرا
بالا بالا بالا
پابست بشینید جلوی در
مثل قند مکرر
هی بگید با قنبر
مولا مولا مولا...»
[هلههله... هلههله...]
«حیدر شمعه و منم پروانه
مولانه علی، علی مولانه
دُرّ نجف
رفت توی دست هر کی، شد حُرّ نجف
خوب نفَس شیطونرو میبُرّه نجف
واسه همینه حلالزاده دور علیه
کرده نجف
مردمرو سرمست ابَرمرد نجف
ای بخوره تو سرشون، درد نجف
به کوری سهنفریشون، علی اولیه
نهجالبلاغه شد کلامش
کل خلقه رامش
وادیالسلامش
شروع یک تولد دوباره است
سوره به سوره، کل قرآن
اومده به ایران
با دست حسنجان
حقیقت اینه دومی چیکاره است
رونق داد علی به این ویرانه
مولانه علی، علی مولانه»
اینکه شعرِ این کار چگونه است را باید اساتید فن سخن بگویند... و اینکه مضامین و واژهگزینی این کار چهقدر با سخنانی که در همین سالها در همین حسینیه بیان شده است، چهقدر مطابقت دارد را هم خوانندگان و شنوندگان باید قضاوت کند...
ولی احساس میکنم
«کیف» حضرت،
«مستشدن و رفتن رو ابرها»،
«بخوره تو سرشون» و... امثال این تعابیر، با میراثی که از مداحی سراغ داریم، فاصله جدی گرفته...
این
«هلههله»گفتن مداحان و کِلکشیدن جمعیت هم از آن ابتکاراتی است که حقیقتاً بیش از ابداع، به بدعت میماند... بماند... در هر صورت اجرای هر شعری، خارج از آنچه رفتوبرگشت شده و هماهنگ گردیده، خلاف قاعده است...
#علی_اکبر آخرین جواب را هم از جمعیت میگیرد:
«همه نگفتن، دوباره...
حیدر شمعه و منم پروانه...
مولانه علی، علی مولانه...»
بعد هم دو بیت دیگر را دکلمه میکند و تمام:
«شب دست به گیسوی علی میگیرد
خورشید، رخ از روی علی میگیرد
آنقدر زدم سنگ علی بر سینه
سنگ لحدم بوی علی میگیرد»
فریاد
«بهبه» و
«احسنت» جمعیت است که بالا میرود...
ادامه دارد...
✍️
#رحیم_آبفروش
@qoqnoos2