ققنوس
«موکب‌کاروان سیار حسن مرادی» (اربعین‌نوشت۳؛ روزنوشت‌های سفر اربعین ۱۴۰۳) |۵شنبه|۱ شهریور ۱۴۰۳|۱۷ صفر
«موکب‌کاروان سیار حسن مرادی» (اربعین‌نوشت۳؛ روزنوشت‌های سفر اربعین ۱۴۰۳) |۵شنبه|۱ شهریور ۱۴۰۳|۱۷ صفر ۱۴۴۶| قسمت ۲از۳ • الگوی حرکتی اربعین در سال‌های گرما به‌ویژه امسال کاملاً تغییر کرده و اگر این الگوی حرکتی را رعایت نکنی، طبیعتاً با چالش مواجه خواهی شد... بیتوته زودهنگام دیشب، ما را هم ناخواسته با این چالش مواجه کرد... • در طول روز، همه موکب‌های مرتب و خنک، مملو از جمعیت هستند و اگر دیر بجنبی برای پیداکردن حتی یک جای خالی به مشکل می‌خوری! و باید به چادرها پناه ببری... مانند فصل سرما که نزدیک مغرب باید محل اسکان شب را مشخص می‌کردی، حالا باید دم‌دمای طلوع آفتاب بزنی کنار و مستقر شوی... • با ماشین بخشی از مسیر را می‌آییم، حالا آفتاب دقیقاً وسط آسمان است، هیچ سایه‌ای پیدا نمی‌کنی... برای یافتن حمامات للنساء(سرویس بهداشتی) و مصلای زنانه کمی باید جست‌وجو کنیم، چالش بعدی هم یافتن دست‌شویی مجهز به خارطوم است، همان شیلنگ خودمان! • در موکبی برای نماز و ناهار توقف کرده‌ایم که پیامک واریز وامی که برای اربعین تقاضا داده بودم می‌آید! خنده‌ام می‌گیرد... آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا نوش‌دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگ‌دل این زودتر می‌خواستی حالا چرا • اربعین سبک خودش را به ما تحمیل می‌کند، ساعت ۱۷ می‌زنیم بیرون و ادامه مسیر... هم‌چنان آب طالبی و آب زردآلو پذیرایی عادی این مسیر است و البته من آب طالبی را ترجیح می‌دهم، هرچند دقیق‌تر بخواهم بگویم، همان جانای خودمان است که اخیراً به این نام باب شده... • ناگهان خودمان را زیر پرچم بزرگی می‌بینیم، تا بیاییم بکشیم کنار، پرچم بالای سرمان است... ابتکار ساده، جالب و باشکوهی است... چند متری را در زیر پرچم افتان‌وخیزان می‌رویم... همه تلاش می‌کنند پرچم را بالا نگه دارند، حس خوبی است... مشارکت جمعی برای بالانگه‌داشتن یک پرچم... هرچه شود، علم نباید زمین بخورد... • پرچم بزرگ دیگری با سه نفر حامل می‌آید، یکی چوب پرچم را گرفته، دو نفر دیگر هم طناب‌های متصل به گوشه پرچم و سر چوب را... پرچم‌ها قصه‌ها دارند در این سفر و در تمام طول تاریخ... پیشنهاد می‌کنم صفحه در اینستاگرام را ببینید و بخش ویژه قصه‌های پرچمش(هایلایت استوری‌های پرچم) را بخوانید... • عصر که شده و کمی آفتاب پایین آمده، جمعیت بیش‌تر می‌شود و موکب‌ها فعال‌تر... دوغ یخ، کباب، همبرگر، کُپّه و برخی غذاهای عربی که اسم‌شان را هم نمی‌دانیم... سینی میوه پرتقال، آلو سیاه و... انگور، هندوانه... همه آمده‌اند که تو در مسیر زیارت رنج کم‌تری تحمل کنی... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2