✳️ یا با دشمن در (ع) 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟ ✅قسمت سوم ✴️گزارشات تاریخی اما به لحاظ تاریخی ای که ما در اختیار داریم؛ تاریخهای عمومی ای که درباره تاریخ اسلام نوشته شده مانند تاریخ طبری، گزارشاتی درمورد این ملاقاتها آورده اند. حالا من از طبری شروع می کنم چون آنچه را که طبری در این زمینه آورده، عموما مورخان دیگر هم همین را آورده اند یعنی در کامل ابن اثیر هم همینطور است، در تاریخ اسلام ذهبی هم همینطور هست و در منابع دیگر تا عصر و زمان ما تغییری در این مساله نیست. «بعث الحسین بن علی إلى عمر بن سعد، عمرو بن قرظه بن کعب الأنصاری»، امام حسین(ع) نماینده ای به نام عمرو بن قرظه را به سوی عمر بن سعد فرستاد. این را داخل پرانتز اینجا اضافه می کنم که همه این منابع اتفاق نظر دارند که در این یا در این مذاکره ها (تا ببینیم که ماهیتش چیست؟) پیش دستی با امام حسین(ع) بوده است. این مورد اتفاق نظر همه مورخان هست که حضرت ابتدا نماینده ای فرستادند. پیشنهاد حضرت توسط این پیک این بود: «أن القنی اللیل بین عسکری وعسکرک» که یک ملاقاتی داشته باشیم در منطقه ای که بین دو سپاه قرار دارد. یعنی حضرت نفرمودند بیا اینجا کارِت دارم و من حاضر نیستم از خیمه خودم بیرون بیایم و نفرمودند که من می خواهم بیایم پیش تو. بلکه در منطقه ای که منطقه مشترک است(نه جزء قلمرو سپاه ما است و نه جزء قلمرو سپاه شما)، این ملاقات صورت گیرد. عمر بن سعد پذیرفت. «فخرج عمر بن سعد فی نحو عشرین فارسًا» عمر بن سعد حرکت کرد و با بیست سواره آمد. «و أقبل حسین فی مثل ذلک» امام حسین(ع) هم با بیست نفر آمد. «فلما التقوا، أمر حسین أصحابه أن یتنحوا عنه» وقتی که به هم رسیدند، امام حسین(ع) به آن همراهان خودشان و محافظان خودشان فرمودند که شما کناره گیری کنید و مرا با عمر بن سعد تنها بگذارید. وقتی که امام حسین(ع) این مطلب را فرمودند، عمر بن سعد هم به همراهیان خودش و نیروهای مسلحی که همراه خودش آورده بود، همین را گفت «و أمر عمر بن سعد أصحابه بمثل ذلک». «فانکشفنا عنهما» همه این محافظان و همراهان فاصله گرفتند «بحیث لانسمع أصواتهما ولا کلامهما» اینقدر فاصله گرفتند که این دو گروه همراهان و محافظان، نه کلام امام حسین(ع) و عمر بن سعد را می شنیدند و نه صدای آنها را می شنیدند، یعنی حتی در حد همهمه هم چیزی نمی شنیدند. نه کلام که قابل درک و فهم باشد و نه صدا؛ اصلا! اینها را کنار زدند. «فتکلما» آن دو با یکدیگر سخن گفتند. «فأطالا» این سخن به درازا کشید و طول کشید جلسه. ادامه دارد... 🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی ( دانشگاه علامه طباطبایی) ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛