.📝شرح فراز هفتم ع در منا -و-پود-استبداد خطبه‌ی اباعبدالله الحسین(ع) سه مرحله دارد: مرحله‌ی اول درباره‌ی مسئولیت‌ناشناسی بسیاری از علماء و دانشمندان است. مرحله‌ی دوم (که نتیجه‌ی مرحله‌ی اول و معلول آن‌ است) درباره‌ی شیوع فساد و استبداد در حکومت است و مرحله‌ی سوم (که آن‌هم معلول دو علت گذشته است)، فلاکتی ا‌ست که در جامعه اتفاق می‌افتد. براساس تحلیل حضرت، آن‌چه در میان مردم از مظالم و ستمگری‌هاست و آن‌چه در طبقه‌ی حکّام از ظلم و ستم است، همه نتایج عمل نکردن به مسئولیتی ا‌ست که متوجه علماء‌ می‌شود و اگر آن‌ها به رسالت خود عمل کنند، هم به اصلاح حکومت کمک کرده‌اند و هم ظلم و ستم در میان مردم رخت برمی‌بندد. این سیر بحثی ا‌ست که در خطبه‌ی حضرت دیده می‌شود. اما بلایی كه سر مردم می‌آید: «وَ النَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ» همه‌ی مردم را به بردگی می‌گیرد. همه باید مطیع و تسلیم و فدایی او باشند و در برابر او، عقل و فکر و اراده‌ی خود را کنار بگذارند. هویت انسان‌ها را از آن‌ها می‌گیرد. نتیجه‌ی بنده شدن انسان‌های آزاد و به بردگی گرفتن آن‌ها در جمله‌ی بعد است: «لَایَدْفَعُونَ یَدَ لَامِسٍ» مردم نمی‌توانند دست هیچ‌کسی که به‌سوی آن‌ها دراز شده را کنار بزنند و دفع کنند. «لَایَدْفَعُونَ یَدَ لَامِسٍ» در مورد کسی و در جایی است که شخص قدرت دفاع و مقاومت در برابر دیگری را نداشته باشد و نتواند در برابر هر تعدی و تجاوزی که متوجه او می‌شود، عکس‌العملی از خود نشان دهد. دست کسی که بر او بلند ‌می‌شود، دفع نمی‌کند و نمی‌تواند مقاومت کند. این تعبیر در کاربرد دوم، نشان‌دهنده‌ی ضعف و ناتوانی شخص ا‌ست. حکومت‌های مستبد و رژیم‌های استبدادی هر بلایی که به سر مردم آوردند، مردم نمی‌توانند عکس‌العملی از خود نشان دهند، ایستادگی و مقاومت کنند و از حق‌ خودشان دفاع کنند؛ مردمی بی‌دفاع و‌ بی‌پناه! در واقع این جمله با آن جمله‌ قبل حضرت «فَالْأَرْضُ لَهُمْ شَاغِرَهٌ» بسیار نزدیک می‌شود که قدرت و حاکمیت‌شان بدون هیچ‌گونه مانع است. آن‌جا توصیفی برای حکومت بود که حکومت از این اقتدار مطلق برخوردار است که هر تصمیمی را می‌تواند بگیرد، بدون این‌که مانع و مزاحمی در برابر او وجود داشته باشد و این‌جا توصیفی برای توده‌های محروم و ضعیف مردم است که پناهی ندارند و دست‌شان از قدرت کوتاه است و هر بلایی سر آن‌ها بیاید ناچارند بپذیرند. این تعبیر، تعبیر سنگینی ا‌ست و ماهیت رژیم استبدادی را با همین یک جمله می‌توان نشان داد و می‌توانیم بگوییم تعریف اباعبدالله الحسین(ع) از دولت مستبد و حاکم مستبد، این ا‌ست که هرکجا که مردم قدرت برای مقاومت و دفاع از حقوق‌شان نداشته باشد، آن‌جا استبداد تحقق پیدا کرده است. 💢✅ فرمایش امیرالمومنین(ع) در مورد مردم بی دفاع در برابر فراعنه! گویا اباعبدالله الحسین(ع) در این سخنرانی، همان بیانات نورانی امیرالمؤمنین علی(ع) را تکرار می‌کنند چون این مضامین، همان مضامینی ا‌ست که امیرالمؤمنین علی‌(ع) در خطبه‌ی قاصعه (خطبه۱۹۲نهج‌البلاغه) برای مردم فرموده بودند: «…اتَّخَذَتْهُمُ الْفَرَاعِنَهُ عَبِیداً» شیوه و روش فرعونیان این ا‌ست که مردم را به بندگی می‌گیرند. «عبید» همان «خول» است . «فَسَامُوهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» بدترین شکنجه‌ها را متوجه مردم (که بردگان خود می‌دانند) می‌کنند. «وَجَرَّعُوهُمُ الْمُرَارَ» 👈 حضرت می‌فرمایند: این خود دائماً در کام مردم تلخی می‌ریزند و مردم باید این تلخی‌ها را جرعه‌جرعه ببلعند و بخورند. «جَرَّعُوهُمُ» یعنی جرعه‌جرعه و کم‌کم چیزی را به دیگری نوشاندن و «مرّ» هم غذای تلخ است. حضرت می‌خواهند بفرمایند این طور نیست که در یک روز و یک قضیه و حادثه‌، تلخی برای مردم پیش بیاورند و دیگر بعد از آن حادثه‌ی تلخ، مردم زندگی راحت و شیرینی را تجربه کنند، نه! فراعنه تمام زندگی را بر مردم تلخ می‌کنند؛ هرروز بدتر از دیروز! مردم احساس خوشحالی در زندگی ندارند و لذتی از زندگی نمی‌برند. هر روز یک مسأله! هر روز یک گرفتاری و ناراحتی! نمی‌گذارند آب خوش از گلوی مردم پایین برود.😔 تا به این جمله‌ی می‌رسند: «فَلَمْ تَبْرَحِ الْحَالُ بِهِمْ فِی ذُلِّ الْهَلَکَهِ وَ قَهْرِ الْغَلَبَهِ» پیوسته آن‌ها در سایه‌ی فلاکت، بدبختی و بیچارگی زندگی می‌کنند «لایجِدُونَ حِیلَهً فِی امْتِنَاع» برای امتناع، مقاومت و تسلیم نشدن، هیچ‌ چاره‌ای ندارند و راه به جایی نمی‌برند و خود را در محاصره می‌بینند. @quranpuyan ادامه دارد👇