تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصد و بیست و پنج ✅حسد کتاب حکمتها و اندرزها.ص۳۹۴ در انسان حالتی است كه هر گاه كسی را دارای نعمتی ببیند آرزو می كند كه او هم مانند آن شخص دارای همان نعمت بوده باشد. این حالت را رشك و به زبان عربی غبطه می گویند و این حالت برای رسیدن انسان به كمال لازم است و یكی از بهترین صفات انسان است😊. اهل كمال گفته اند انسان نخست لذت كمال را می چشد، بعد آن را می شناسد، سپس مشتاق می شود، آنگاه در مقام طلب بر می آید، پس به آن می رسد و اگر انسان این طور نباشد، كه خوبی چیزی را درك نكند یا آنكه او را برای خود آرزو نكند همیشه در حد نقص باقی می ماند.🙁 اما گاهی در انسان حالتی پیدا می شود كه نه فقط هوس می كند كه آن نعمت را داشته باشد، بلكه خشمناك می شود كه آن شخص دارای آن نعمت باشد و آرزو می كند كه آن نعمت از آن شخص زایل شود. این حالت را حسد و بدخواهی می گویند.😐 منشأ حسد مختلف است، غالبا جاه طلبی است كه انسان می خواهد در آنچه دارد بی نظیر باشد و از این رو حسد در میان اقران و اهل رسته ای نسبت به خودشان بیشتر وجود دارد و از این روست كه اشخاص بزرگ در میان قوم خودشان و در زمان خودشان كمتر مورد توجه واقع می شوند و قدر مردان بزرگ در دیار خودشان و زمان خودشان كمتر شناخته می شود. گاهی منشأ حسد كینه است😡. كسی كه از شخصی رنجید و نتوانست از او انتقام بكشد، آرزو می كند روزگار از او انتقام بكشد. و گاهی نیز منشأ حسد بخل ذاتی و به عبارت دیگر خبث نفس است؛ اگر خدا در هر جای دنیا به بنده ای نعمتی بدهد مثل این است كه از خزانه آنها داده و اینها به اصطلاح علاوه بر بخل دارای شُحّ اند، یعنی حتی راضی نمی شوند كه مال دیگری به دیگری برسد.😫 حسود، ظالمی است شبیه به مظلوم. شخص حسود همیشه برای پیشرفت دیگران علتهای شیطانی می تراشد و حاضر نیست به علل واقعی آن پیشرفت اعتراف كند و در حقیقت می خواهد منكر عدل پروردگار و حساب جهان و نظام عالم شود و همین نمره اشخاص اند كه غالبا روزگار را غدّار و سفله پرور و چرخ را كجمدار و دون نواز می خوانند: البته گاهی در جامعه بشری این بی عدالتیها به وجود می آید كه نالایقی را به كار وا می دارند و لایقی را بیكار می گذارند، اما شخص لایق بالاخره جای خود را باز می كند و به طور كلی نباید به نظم جهان بدبین شد و همین طرز افكار كه به واسطه حسد در انسان پیدا می شود سبب می شود كه چشم عقل انسان كور شود و در نتیجه نتواند راه حقیقی پیشرفت در زندگی را پیدا كند و بیشتر از مقصود دور بماند، و یگانه راه برای جلوگیری از این صفت تقویت عقل و ایمان است. ✨✨✨✨✨✨ به طور كلی غریزه های بد در انسان مثل سایه های هولناكی است كه از كوهها و دیوارهای بلند بر دل انسان بیفتد و بیداری عقل به منزله طلوع آفتاب است كه همه آنها را از بین می برد و یا آنكه غریزه های بد به منزله عقده ها و گره هایی است در دل انسان كه او را ناراحت می دارد و عقل به منزله جرّاحی است كه آن عقده را پاره كند و شخص را راحت می كند. به طور كلی حسد از اجتماعِ دو صفت است در انسان: یكی نقص و دیگری ضعف. شخص حسود اگر فرض شود فاقد آن چیزی كه به واسطه او [حسد] دارد نباشد، حسد نمی ورزد و لهذا اگر خودش فكر كند و عقل خود را به كار اندازد و خودش را ده درجه بالاتر و دارنده تر از شخص محسود فرض كند می بیند در آن صورت اهمیتی به محسود نمی دهد و این دلیل بر این است كه نقص او سبب حسد او شده؛ و چون ضعیف است در خود آن قدرت را نمی بیند كه او هم از راهش وارد شود و كام خود را از روزگار بگیرد و پله های زندگی را یك به یك بالا رود آرزو می كند پس دگری از پله بیفتد و پایش بشكند، 😔و بالاخره در خود آن همت را نمی بیند كه از طرفْ جلوتر و بالاتر رود، آرزو می كند پس او به عقب برگردد و به زمین بیفتد و از این جهت اشخاص قوی وقتی می شنوند كه فلان شخص به فلان مقام رسید شادمان می شوند و می فهمند پس می شود به آن مقام رسید🙃