و مصاديق مختلف آن 24ذيجه روز است. اين قضيه در آيه 61 سوره آل عمران بيان شده است. إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ(61) در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (۵۹) [آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰) پس هر كه [از مدّعيان خدا بودن عيسي] - پس از اين آگاهي كه [از طريق وحي] بر تو حاصل شده- درباره [خدا يا پسرِ خدا بودن] او با تو به احتجاج [=بحث و مجادله براي اثبات نظرية خود] پرداخت، 142 بگو: [از اين جدال‌هاي بي‌حاصل فراتر] بياييد تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خودي‌هامان و خودي‌هاتان [=نزديك‌ترين‌ها از نظر ايماني] را فرا خوانيم، آنگاه [به درگاه خدا به حالت خشوع] روي دعا و نياز [در داوري و حكم] آوريم و لعنت خدا [=دوري از رحمت او] را بر دروغگويان قرار دهيم. 143 __ 142 - احتجاج از ريشة «حَجْ» [قصد]، در باب افتعال [مثل: اشتعال = شعله‌ور شدن] قصد و تلاش ذهني انسان را براي دليل و برهان آوردن در ردّ ادعاي مدعي مي‌رساند. احتجاج را مجادله و مخاصمه نيز ترجمه مي‌كنند، اما در مجادله، مفهوم سُست كردن منطق مدّعي، در مخاصمه، مفهوم خصومت و دشمني، و در محاجّه، دليل و برهان عرضه كردن غلبه دارد. 143 - مباهله با مسيحيان نجران [در يمن] از سرفصل‌هاي تاريخي مناسبات آنها با مسلمانان است. ابتهال را روي آوردن با حضور قلب و خضوع و خشوع به درگاه خدا، در شرايطي دانسته‌اند كه اختلافات فكري فيمابين فيصله نيافته و منطق و مذاكره به نتيجه نرسيده باشد. مسيحيان با تجزية توحيد به تثليث [پدر، پسر و روح‌القُدُس] به شرك نظري و عملي گرفتار شدند و براي پيامبر و مسلمانان، كه اعتقاد به وحدانيت خدا اصل و اساس ايمان به شمار مي‌رفت، اين امر خلاف توحيد بود. ✅ حربة مباهله، برانگيختن فطرت خدايي و وجدان رهبران مسيحي بود كه در اثر تقليد و تأثير محيط و اوهام شرك‌آميز، با غبار غفلت پوشانده شده بود. وقتي دليل و منطق با لجاجت مواجه شود، چاره‌اي جز تحريك عواطف و احساسات فطري نمي‌ماند، حاضر كردن همة عزيزان و سرنوشت خود را به حكم خدا سپردن، به تعبير امروزي دوئلي است كه يكطرفش به لعنت خدايي دچار مي‌شود. رهبران مسيحي نجران كه در عمق ضمير خود باور محكمي به تثليث نداشتند به خاطر موقعيت و مقام خود نمي‌توانستند كوتاه بيايند، آنها با مشاهده چهرة مُصمّم و ايمان استوار پيامبر و عزيزانش كه به ميدان مباهله آمده بودند، حاضر به مباهله نشدند و براي برخورداري از حمايت قدرتي كه آيينش بر شبه جزيرة عربستان گسترش يافته بود پيشنهاد پرداخت خراج كردند. مصداق ديگري از منطق و مكانيسم مباهله در چنين بُن‌بستي را مي‌توان در كيفر اتهام زنا، وقتي 4 شاهد يافت نشود، ديد. در اين حالت مردي كه همسر خود را متهم ساخته بايد 4 بار خدا را بر صادق بودن خود در اين اتهام به شهادت بگيرد و پنجمين بار تأكيد نمايد لعنت خدا بر من باد اگر از دروغگويان باشم. همسر او نيز با اداي همين شهادت و لعنت مي‌تواند اتهام را از خود دور سازد [نور 6 (24:6) تا 9]. وادار كردن ديگران به سوگند، در مواردي كه سخنشان مورد ترديد است، دقيقاً استفاده از حربة وجداني و متوجه ساختن شخص به خطير بودن عواقب سخنش مي‌باشد. جالب اين كه هم در آية مباهله و هم در آية مربوط به اتهام زنا، هيچكدام طرف ديگر را لعنت نمي‌كنند، بلكه به لعنت [دوري از رحمت] كه ناشي از عملكرد آدمي است يادآور مي‌شوند. تفسیر آقاے بازرگان http://quranpuyan.com/yaf_postsm4808_tml-dr-dstn-mbhlh-w-HDwr-hl-byt-pymbr.aspx#post4808 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛