💠مروري بر ع به امام ع 🛑قسمت پنجاه ویکم: 💢همه ، نيستند. 🔶 لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ يُصِيبُ وَ لَا كُلُّ غَائِبٍ يَئُوبُ، وَ مِنَ الْفَسَادِ إِضَاعَةُ الزَّادِ وَ مَفْسَدَةُ الْمَعَادِ، وَ لِكُلِّ أَمْرٍ عَاقِبَةٌ سَوْفَ يَأْتِيكَ مَا قُدِّرَ لَكَ، التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ اين طور نيست كه هر خواهنده اى به مقصد رسد، و هر غائب شونده اى باز گردد. از زمينه هاى فساد ضايع كردن زاد و توشه و تباه كردن معاد است. براى هر كارى عاقبتى است آنچه برايت رقم خورده زود است به تو برسد. تاجر در خطر است. 🖋ترجمه انصاریان ↩سپس در هجدهمين توصيه مى فرمايد: «نه هرکس طالب چيزى باشد به خواسته اش مى رسد و نه هرکس که از نظر پنهان شد باز مى گردد»; اين دو جمله مى تواند به منزله علتى براى توصيه مبادرت به فرصت ها باشد که در جمله قبل گذشت، زيرا انسان تنها در صورتى به مقصود مى رسد که در زمينه فراهم بودن شرايط برخيزد و تلاش کند در غير اين صورت تلاش او بيهوده است. واژه «غائب» مى تواند اشاره به فرصت از دست رفته باشد که اى بسا دوباره باز نگردد. در عين حال مى تواند توصيه مستقلى باشد اشاره به اينکه انسان هميشه نبايد انتظار داشته باشد که از کوشش هايش نتيجه بگيرد. به بيان ديگر، از شکست ها نبايد نااميد گردد. ✅ در نوزدهمين توصيه مى فرمايد: «تباه کردن زاد و توشه نوعى فساد است و سبب فاسد شدن »; (وَمِنَ الْفَسَادِ إِضَاعَةُ الزَّادِ وَمَفْسَدَةُ الْمَعَادِ). منظور از زاد و توشه در اينجا همان زاد و توشه تقوا براى سفر آخرت است که اگر انسان آن را از دست دهد آخرت او تباه خواهد شد. ✅ در بيستمين توصيه مى فرمايد: «هر کارى سرانجامى دارد (بايد مراقب سرانجام آن بود)»اشاره به اينکه انسان هنگامى که دست به کارى مى زند بايد در عاقبت آن بينديشد و بى حساب و کتاب اقدام نکند; اگر عاقبت آن نيک است در انجام آن بکوشد وگرنه بپرهيزد. در غررالحکم از امام امير مؤمنان على(ع) همين جمله با اضافه اى نقل شده: «وَلِکُلِّ أمْر عاقِبَةٌ حُلْوَةٌ اَوْ مُرَّةٌ; هر کار عاقبتى شيرين يا تلخ دارد (که بايد به آن انديشيد)». ✅ نزن. انچه برايت مقدر ميشده، ميرسد. در بيست و يکمين توصيه مى فرمايد: «آنچه برايت مقدر شده به زودى به تو خواهد رسيد»; مقصود اينکه نبايد بيهوده زد; نه بدين معنا که انسان تلاش براى معاش را رها سازد و کوشش براى بهبود زندگى را فراموش کند، بلکه هدف اين است که از تلاش هاى بيهوده و حريصانه بپرهيزد. همه رواياتى که به مقدر بودن روزى اشاره مى کند نيز ناظر به همين معناست. ✅ در بيست و دومين توصيه مى افزايد: «هر بازرگانى خود را به مخاطره مى اندازد»; (التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ(26)). بازرگان هميشه از تجارت خود سود نمى برد و به اصطلاح امروز، تجارت نوعى است; بنابراين انسان بايد شجاع باشد و بر خدا توکل کند و از زيان هاى احتمالى نهراسد و از زيان ها نااميد و مأيوس نشود. البتّه تاجر بايد تلاش و کوشش و تدبير را از دست ندهد; ولى اگر با زيانى مواجه شد نيز ناراحت نگردد. اين احتمال نيز داده شده که اين جمله اشاره به جنبه هاى معنوى تجارت باشد، زيرا تاجر گاه آلوده اموال حرام مى شود و سعادت خود را به خطر مى افکند، بنابراين بايد همواره مراقب اين خطرات باشد مخصوصاً در عصر و زمان ما که اموال حرام و تجارت هاى نامشروع فزونى گرفته و گاه پرسود بودن آن چشم عقل را مى بندد و تاجر را گرفتار گناه مى سازد 🖋شرح آیت آلله مکارم شیرازی @quranpuyan